سخن اهل دل مگو که خطاست...



تنها چند دقیقه!

بسم الله الرحمن الرحیم

راستی شما صاحب چند دانگ نماز خودت هستی؟!

بعضی ها صاحب یک دانگ نمازشون هستند بعضی ها دو دانگ بعضی ها سه دانگ بعضی ها هم بیشتر و کم هستند نمازگزارانی که صاحب شش دانگ نماز شون باشند! 

به میزان حضور و توجه و تمرکزذهنیی که در نماز داریم و ارتباطی که گرفتیم همانقدر صاحب نمازمون هستیم.

بعضی از نمازگزاران می گویند ما همه آنچه که برای انجام یک وضو و نماز درست و صحیح است را رعایت می کنیم.کلمات نماز را درست می خوانیم.رکوع و سجود آن را درست انجام می دهیم.آیا ما صاحب نمازمون نیستیم.؟!

این نکته را توضیح دهم که منظور من از واژه"صاحب" یعنی "رفیق"،"همراه" صمیمی و همیشگی...

اشتباه نکنیم رعایت واجبات و مستحبات نماز مانند ساختن مهندسی و محکم خانه و رنگ آمیزی و دکور و هارمونی و هماهنگی وسایل زندگی است که همه آن ها لازم است. حال اگر شما خانه ای با همه امکانات سالم و لوکس و زبیا داشته باشید ولی میان اعضای خانه همواره کشمکش و بگو مگو و ناسازگاری باشد و روابط اخلاقی و عاطفی و انسانی وجود نداشته باشد با همه خوبی های که این خانه محکم و زیبا وشیک و دارای وسایل رفاهی دارد تنها یک4 دیواری خواهد بود که برای محافظت ساکنین آن از آسیب های بیرونی از قبیل سرما و گرما و سرقت خوب خواهد بود .

اما آیا کارکرد های یک منزل و مسکن خوب و آرامش بخش تنها آسیب زدایی بیرونی است ؟

بخش مهم کارکرد یک مسکن همانطور که از نامش پیداست سکون و آرامش است و سکون و آرامش وقتی است که روابط عمیق قلبی و روحی بین اعضای آن برقرار باشد؛به یکدیگر توجه کنند و از این توجه و ارتباط با همه وجود مراقبت کنند.

نماز نیز این گونه است که علاوه بر قالب و ساختمان سازی درست و صحیح و ظاهر نماز ، به تعبیر اهل معرفت به باطن و ملکوت نماز ، یعنی همان روح وقلب نماز توجه کنیم.

با تسامح (در مثل مناقشه نکنیم)اگر خواندن نماز بی روح و بی توجه را نماز رباتیک بنامیم گزاف نگفته ایم که همه اجزاء نماز را به درستی انجام می دهد اما نمی داند چه می گوید و چه انجام می دهد ! چه چیز می خواهد! از چه کسی می خواهد؟ اصلا مفهوم این ایستادن و خم و راست شدن و صفر و یک هایی که به او داده اند برای چیست؟!

از ویژگی های نماز معراج بودن است نماز پرواز است! کدام خلبانی را سراغ داریم که بدون دقت و توجه و تمرکز حواس موفق به مقصد و مقصود برسد!

نماز صراط و راه است،و نمازگزار باید آن را طی کند تا به مقصد برسد! صراط بودن با غفلت و بی توجهی و بی دقتی نمی سازد.

غفلت از مسیر و راه موجب انحراف و سقوط است.

برای دستیابی به "حضور قلب و تمرکز ذهن" به سخنی از استاد فرزانه جناب علامه جوادی آملی اشاره می کنیم.ایشان در کتاب مراحل اخلاق در قرآن از قول استادشان علامه طباطبایی نوشته اند: شخصی از ایشان نسخه ای برای حضور قلب خواسته بود؛فرموده بودند:«توجه توجه توجه مراقبه مراقبه مراقبه»

1-   توجه به آنچه در نماز می گوییم و انجام می دهیم

2-   مراقبت و حفظ حالت توجه

رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی

سید 11-9-98 دوشنبه

 



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، تربیتی، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : چهار شنبه 16 بهمن 1398
زمان : 16:30
ایستایی یا تمرکزذهن!!


ایستایی یا تمرکزذهن!!

گاهی فکر می کنم ،آیا ذهن را می توان متوقف کرد به گونه ای که هرچند برای لحظاتی کوتاه از بیرون چیزی نگیرد و بده بستان خود را کلا تعطیل کند!وهیج فعالیتی نداشته نداشته باشد؟!

نکته مهم در اینجا این است که ایستایی و تعطیلی ذهن تمرین بردار نیست.

 

پاسخ بر مبنای تجربه های مکرر و مداوم منفی است.توقف و ایستایی و تعطیلی ذهن انسان (سالم ) صفر یا نزدیک به صفر است.آنچه اتفاق می افتد انتقال است . انتقال از پدیده و رویدادی به رویداد و اتفاقی دیگر.!سخن در این مقوله نیست.زیرا از بحث آن سودی نمی بریم.

 

از متمرکز شدن ذهن روی چیزی موضوعی زیاد شنیده ایم فارغ از این که علم کلاسیک و مدرسه ای چه می گوید، تجربه عملی می گوید چنین چیزی امکان دارد.یعنی تمرکز ذهن بر یک یا چند رویداد و مطلب محدود ممکن است و عملا برای ما اتفاق افتاده است. بارها اتفاق افتاده است که به میزان ارزش و اهمیتی که یک چیز برای ما دارد ساعت ها بر روی آن متمرکز شده ایم!

و گاهی وقت ها این تمرکز ذهنی آن قدر طولانی می شود که اگر کسی بیرون از حیطه علائق و انگیزه های شخصی ما باشد نیز این تمرکز را می فهمد.

 

نکته مهم این که:متمرکز کردن ذهن بر موضوع و مساله و رویدادی با تمرین و ورزش های ویژه ذهن ممکن است.

 

وبرخی نیز آن چنان دچار پرش ذهنی هستند که از تمرکز های کوتاه مدت نیز ناتوانند که البته قابل درمان است.

البته بر اساس اصلی که معتقد است، پیشگیری آسان تر و کم هزینه تر از درمان است ؛تا می توانیم با تمرین و کنترل از ورود عوامل مزاحم به ذهن جلوگیری کنیم!

 

خانه ذهن وقتی بی درو پیکر باشد و از آن به خوبی مراقبت نشود؛ هر کس و ناکسی بدون اجازه وارد می شود! گرد و غبار و دود وآلاینده های جوی ؛سرما و گرما به راحتی در آن جا خوش کرده و هر کدام به کنش های مربوط به خود خواهند پرداخت.!

 

تعجب نکنیم،حواس بیرونی ما از قبیل چشم و گوش و زبان و... پنجره هایی هستند که اگر هرگونه دلشان بخواهد ببینند و بشنوند و بگویند و هر چیزی را وارد ذهن کنند عملا خانه ذهن دیگر محل امنی نخواهد بود؛و هیچ چیزی سرجای خود قرار نخواهد داشت.مانند مغازه های سمساری که همه چیز دارند و به وقت نیاز جز سرگردانی و گیجی و اتلاف وقت و انرژی نتیجه ای عاید ما نمی شود!

 

خب! یکی از کم هزینه ترین راهها و صد البته سخت و نیازمند تمرین و عزم و اراده جدی برای جلوگیری از پرش های ذهنی و عدم تمرکز ذهن؛ کنترل این ورودی ها و باز و بست حساب شده درو پیکر و دریچه ها و و پنجره های خانه ی ذهن است.

گفتیم هرچقدر موضوع برای ما از ارزش و اهمیت بیشتری برخوردار باشد و کاری که به انجام آن انگیزه و علاقه بیشتری داشته باشیم تمرکز ما بر روی آن موضوع و کار نیز بیشتر خواهد شد.

****

مثلا وقتی می خواهیم نماز بخوانیم ذهن و فکر مان خاطرات روزانه را لحظه به لحظه مرور می کند و پس از نماز متوجه می شویم که همه جا بوده ایم جز در پیشگاه خداوند!!! این خاطرات و دل مشغولی های ما مانند ویروسی است که فایل اصلی و مورد نیاز ما را دچار اختلال کرده است.!

 

به راستی چرا به هنگام انجام دادن  که یکی از بهترین کارها ی روزانه ماست اینقدر دچار پرش ذهنی می شویم؟!

شما اگر به هنگام خواندن نماز دچار پرش و عدم تمرکز ذهن نیستید! جدا خدا رو شکر رو شکر کنید و پس از این که نمازتان پایان یافت برای برخورداری از این مهم به درگاه خداوند سجده شکر بجای آورید.

اما بسیاری از مراجعه کنندگان به نویسنده و البته شخص پاسخگو! دچارعدم حضور ذهنی در نماز است.

 

به نظر شما چه کار کنیم ؟!آیا می توانیم به ذهن مان بگوییم حواست راجمع کن ! یا بیا روی نقطه ای که هستم توقف کن! می خواهم کار مهمی انجام دهم! کاش به همین سادگی بود و جناب ذهن همیشه غوغایی گوشش بدهکار این حرف ها بود.

همانطور که گفتم راهکار دادن برای حل چنین مساله ای در مرحله گفتار درمانی بسیار آسان اما در مرحله اجرا و عمل خیلی سخت است،اما باور کنید شدنی است.

امتحان کنیم! تلاش کنیم قبل از اقامه نماز حد اقل برای 40 روز این چند تمرین را انجام دهیم.

 

-        موقع وضو گرفتن از صحبت کردن با دیگران بپرهیزیم و حد المقدور دعای وضو را که امام امیرالمومنین علیه السلام به فرزندشان محمد حنفیه آموختند را زمزمه کنیم.

-        از گفتن اقامه قبل از شروع به نماز غافل نشویم.

-        در طول روز مراقب گفتار و رفتار خود با دیگران باشیم. و همانطور که گفتیم راههای نفوذ گرد و غبار و آلودگی های بیرونی به درون ذهن را عایق گذاری کنیم.

-        حل مشکلاتی که از عهده ما خارج است را به خدا توکل کنیم چرا که با انبار کردن در ذهن و درگیر کردن آن مشکلی خود ساخته را نیز بر مشکلات خواهیم افزود.

-        همیشه بدانیم انجام کارهای مهم دشمنان قدرتمندی دارند که دوست ندارند ما آن را درست و به موقع و بی دغدغه انجام دهیم . و دشمن همیشه حاضر و قدرتمند نماز ابلیس است. پس دشمن خود را بشناسیم و ذهن و فکر خود را با بازیگاه شیطان آسیب پذیر نکنیم.

 

و حسن ختام

ازعلّامه طباطبايی (ره) :

سئوال کردند چه کار کنيم، که در نماز «حواسمان جمع باشد.!؟ فرمود؛ قبل از نماز، «مراقب زبان» خودتان باشيد. نماز با «حضور قلب» مزد است، و آنرا به هر کسی نمی دهند اين هديه را، به کسی ميدهند که قبلاً زحمتی کشيده باشد.!

تا نوشتاری دیگر در پناه خدا باشید

سید 6-9-98

 



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، اجتماعی، تربیتی، فرهنگی، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : پنج شنبه 7 آذر 1398
زمان : 12:49
تکیه کلام زیبا!


 

 

همیشه وقتی که صحبتش تمام می شود و میخواهد تلفن را قطع کند می گوید:

مراقب خودت باش!

این جمله بسیار شنیده ام!

پسرم

دخترم

عزیزم

مراقب خودت باش!

مراقب خودت هستی؟!

مواظب ... من باش!

تکیه کلام و درخواست جدی یا احساسی پدر و مادرها ؛زن و شوهرها؛دوستان صمیمی به هنگام دور شدن ازفرزندشون؛ عزیزشون و کسی که دوستش دارند.

بدون اغراق و مبالغه «مراقب خودت باش! »یکی از زیبا ترین و قشنگ ترین جملات احساسی و عاطفی نسبت به یکدیگر است.شاید از سحرآمیز ترین در ادبیات محاوره ای ما ایرانی ها؛و فکر می کنم این اصطلاح با این زیبایی در ادبیات و فرهنگ های دیگر به این زیبایی وجود داشته باشد. (اگر شما معادل آن را سراغ دارید ممنون میشم آن را برایم یادداشت کنید)

مفهوم این جمله برای همه روشن است.

اما واقعا منظور گوینده اش از مراقب خودت باش؛ چی هست؟

یعنی چی مراقب خودم باشم؟

مثلا برای کسی که بیمار است و دور از فرد گوینده این جمله! یعنی داروهات رو سر وقت و طبق دستور پزشک بخور؛خوب استراحت کن؛ و به خورد و خوراکت برس و توجه کن و...

برای کسی که سالم است اما میخواهد مسافرت سیاحتی تفریحی برود؛سربازی برود؛دانشگاه برود، و...

یعنی به خورد و خوراکت برس،غذای سالم بخور،خوب استراحت کن، ، زیادی از خودت کار نکش ،خودت رو خسته نکن ؛به تفریح و ورزش خودت توجه کن ؛خلاصه همه عواملی که می تونه در سلامتی ات موثر باشه رو بکار بگیر و در شرایط مختلف ازشون استفاده کن. و از عوامل خطر و آسیب زا بر حذر و دور باش! خلاصه اش اینه که مواظب خودت باش .....

با کمی گذر از ریز بینی ها معمولا انتظار از گفتن جمله ی: مراقب خودت باش تقریبا همین هاست.

... خوشحالم که روزی چند بار با زبان شیرین و دل مهربانت این جمله را بر جان و دلم می ریزی و محبتت را نثارم می کنی.

 

... یکی دیگر از عزیزترین عزیزهای هستی که هیچ وقت از تو دور نمی شود که اگر تو هم دور شوی او بی دریغ به تو نزدیک می شود .و خودش مراقب من است،هر لحظه ؛اینجا و آنجا و همه جا ؛مدام و بی وقفه؛ وفرشتگانی را نیزدر خدمتم قرار داده است که مراقب و محافظم باشند.(موضوعی که فکر و ذهن بسیار با آن بیگانه است و در محاسبات روزانه و زندگی ام برای آن ردیفی باز نکرده ام!)

و علاوه آن عزیز عزیزان از من نیز میخواهد مراقب خودم و خانواده ام وجامعه ام باشم.!

قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ (تحریم.6)

شایسته ترین فرد به حفظ انسان، خود انسان است.(زیبایی جمله مراقب خودت باش از اینجا معلوم می شود که انسان آفرین هم بر آن مهر تایید می زند)

عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ  لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ(مائده.105)

و اما اگر عزیز عزیزان هستی از من می خواهد مراقب خویش باشم او از من نمی خواهد خوب بخورم که میخواهد درست بخورم،پاک بخورم و حلال بخورم، او جسمم را مرکب روحم می خواهد .مراقبت از جسم و تن در اندازه ای که روحم را از پرواز باز ندارد.مراقبتی همه جانبه می خواهد تا واقعا سالم بمانم و به سلامت به مقصد و مقصود برسم.

مراقب خودم باشم یعنی:

رهزن و رهبر را درست تشخیص دهم و رفیق و همراه راه زنان دوست نما نگردم

گناه را سم بدانم و ببینم هرچند در لایه های انباشته از شیرینی و شکلات پیچیده شده باشد

روح خدایی ام را به اسارت خاک و آتش درنیاورم

خلاصه به تعبیر استاد فرزانه ام ؛نه بیراهه بروم نه راه کسی را ببندم

و نیز تو ای دلدار و یار و همراه ای کاش لحظه ای که می گویی «مراقب خودش باش!» خدایی بگویی و بخواهی مراقب خودم باشم.

بگویی؛مراقب باش انسان باشی

مراقب باش خودت را به هرکس نفروشی

و مراقب خودت باش.....

سید 24-5-98



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، اجتماعی، تربیتی، فرهنگی، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : پنج شنبه 24 مرداد 1398
زمان : 12:11
آدم معمولی!


آدم معمولی!

انسان های بزرگ و سرنوشت ساز شناخت شون خیلی سخته ،و کشف و دریافت شون بسیار دشوارتر.چرا که که آدم های معمولی که سرشون در شش و چهار زندگی معمولی شون هست میخواهند بانسبت موقعیت های محدود و کوچکی که ابعاد وجودی شون دارد سر از کم و کیف زندگی آن انسان بزرگ دربیارند و او رابشناسند.! و به همین میزان بلکه وسیعتر عقل و دلشون هم به درک و دریافت آن بزرگ و ابر انسان قد نمیدهد.

یکی از دلایلی که در طول تاریخ آدم های معمولی نتونستند ارتباط سازنده و موثر و راهگشایی با ابر انسان های جهان هستی داشته باشند این بوده که نخواستند از موقعیت محدود حیات معمولی(زندگی نباتی و حیوانی)خودشون پا رو فراتر بگذارند و اندکی خودشون رو به تجربه ای فراتر یعنی زوایای دست یافتنی زندگی انسان کامل نزدیک کنند.

اینجاست که انسان کامل کوی به کوی و دیار به دیار برای شناساندن حقیقت حیات ،خود را به ما نزدیک می کند. نزدیک و نزدیک تر.آن گونه که حضورش را در می یابیم .

قصه قصه منِ معمولی و اوکه بزرگِ بزرگ ِ بزرگان و صدر نشین جماعت صدر نشینان عالم انسانیت و حیات معقول است.همو که به بهانه سالروز پیدایشش در عالم معمولی ها قلم به رقص آمده است و هزاران دریغ و آه که ساز دلم ناموزون و بسی رقص قلم ناموزون تر.

همه عالم و آدم از صدر نشین اول تا او که صدر نشین اول و آخر است گفته اند:

چون موعود بیاید زمین پر از عدل و داد کند پس از آن که جور و ستم آن را پر کرده باشد.

و اینک چگونه قلم موزون باشد که صاحب آن را نه وزنی است و نه بهایی! خود می دانم و خودمان می دانیم.!!

 

آقای من! "و اگر بگویی آقای تو نیستم" جق من است

بوی ستم این آدم های معمولی دنیای معمولی های دور از دل و اندیشه مشام خودشان را هم می آزارد.!!

به حرف و شعار و ترانه و سرایش که نیست.

چگونه از تو بگویم که ابزار گفتار نیز چون دیگر ابزارهای قدرت آدم معمولی بسی آلوده به جور و ستم بر خویش و مردمان است.!؟

پس سخن کوتاه بایدوالسلام

 

 

پ.ن: مقصود از آدم معمولی آدمی است که جز خور و خواب و شهوت در اندیشه وانگیزه و رفتار ندارد.

 

 

2292966.jpg?ts=1486462047399



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، تربیتی، فرهنگی، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : سه شنبه 11 ارديبهشت 1397
زمان : 23:35
من و اتفاقات تلخ!


آدم ها و سختی ها

 

و اما من همین که با اتفاق و حادثه تلخی رو برو میشم داد و فریاد راه می اندازم و به زمین و زمان بد و بیراه میگم.و به همه چیز و همه کس  حتی خدا بدبین میشم.

جاوید ،با دیدن و رویارویی با سختی و مشکل دنبال علت و دلیل درونی و بیرونی میرود وسعی می کنه خودش به تنهایی با استقامت و پشتکار سختی ها رو تحمل می کنه و سهم عوامل درون زا و برون زای اتفاقات رو بررسی می کنه و به دنبال راه حل های منطقی و خرد مندانه بر میاد.و با زبان دل میگه من سعی خودم رو می کنم اما،بی شک حکمتی هم در کار آفریدگار مهربان وجود داره که من از آن بی خبرم.

سلمان، آدم عجیبیه! همه رو شگفت زده می کنه ،او در برابر ناملایمات و بی مهری های روزگار زبان و دل سپاسگزار هم دارد گویا خود را همواره خودش رو در حضور معشوق و محبوب می بیند و زبان جان و دل و پیکرش میگه: هرچه آن خسرو کند شیرین بود- هر چه از دوست رسد نیکوست.

و اما فاطمه، او آه و ناله نمی کنه،داد و فریاد محاله،بدگمانی و مشکل رو به سوی دور و نزدیک و خدا پرت کردن اصلا و ابدا.حکیمانه حکمت فرمانروای حکیم هستی رو دربست قبول می کنه و سپاس و ستایش محبوب در بحرانی ترین لحظه ها خوراک انرژی زای سراسر وجودشه، گویا با همه وجود پذیرفته است که : هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند.

فاطمه ! همه اشکالات و کاستی های خود را در بروز درد و رنج ها می پذیرد سهم دیگران را دریاوار در خودش هضم می کند و عاشقانه خود را در میدان سختی ها می اندازد و به سراغ ناگواری ها می رود تا با پله های سخت کوشی و حکمت پذیری و توکل و شکیبایی و خردورزی نردبان کمال خودرا به بام حقیقت و بختیاری برساند.

دوست من! شما در کدام طیف قرار داری

ارزیابی و حسابرسی پایان سال من و تو چگونه است!

 

پ.ن:

فرهنگ مومنانه"  و انسان مؤمن نه بابت از دست دادن چیزی اندوهگین می‌شود  و نه وقتی امکانات و نعمت به او می‌رسد فرحناک می‌گردد."لکیلا تاسواعلی ما فاتکم ولاتفرحوا بما اتاکم "(قران کریم- حدید 23)"

- در سوره 94 قرآن یعنی سوره انشراح تامل کنیم

بنام خداوند بخشنده و مهربان

 

آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم، (1) و بار سنگین تو را از تو برنداشتیم؟!(2) همان باری که سخت بر پشت تو سنگینی می‌کرد!(3) و آوازه تو را بلند ساختیم!(4) به یقین با (هر) سختی گشایشی است!(5)(آری) مسلماً با (هر) سختی گشایشی هست،(6) پس چون از نماز و طاعت پرداختی برای دعا همت مصروف دار ، (7) و به سوی پروردگار خود همیشه متوجه و مشتاق باش! (8)

معنی آن باشد که بستاند ترا                        بی نیاز از نقش گرداند ترا

معنی آن نبود که کور و کر کند                    مرد را بر نقش عاشق‌تر کند

 



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، تربیتی، فرهنگی، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : یک شنبه 20 اسفند 1396
زمان : 11:1
روزهای خدا یعنی چه!!


 

روزهای خدا یعنی چه!!

همه روزها روزهاى خدا است، ولى در عين حال" ايام اللَّه" به ايام مخصوصى اطلاق شده است. چرا كه نشانه اهميت و عظمت آن است.

اين تعبير فقط در دو مورد از قرآن مجيد آمده كه در ذيل اشاره مي شود، ولي در احاديث اسلامى" ايام اللَّه" به روزهاى مختلفى تفسير شده است، از جمله در تفسير على بن ابراهيم آمده كه ايام اللَّه سه روز است روز قيام مهدى (ع)، روز مرگ و روز رستاخيز (1)

اول - و لقد ارسلنا موسي بايا تنا ان اخرج قومك من الظلمات الي النور و ذكرهم بايام الله: ( 2) ما موسي را با آيات خود فرستاديم و دستو داديم قوم خود را از ظلمات به نور بيرون آر ،و ايام خدا را به آنها متذكر شو.

دوم - قل للذين آمنو يغفر وا للذين لا يرجون ايام الله : ( 3) به مؤمنان بگو: «كسانى را كه اميد به ايّام اللَّه [روز رستاخيز] ندارند مورد عفو قرار دهند تا خداوند هر قومى را به اعمالى كه انجام مى‏دادند جزا دهد.»

به هر حال در اين دو آيه «ايام » به« الله» اضافه گرديده است شك و ترديدي وجود ندارد كه در اين گونه اضافات رمز و رازي نهفته است. مفسران در تفسير واژه «ايام الله» ديدگاه هاي گوناگوني داشته و احتمالات مختلفي را بيان كرده اند:

- بعضي گفته اند: «ايام الله» اشاره به روزهاي پيروزي پيامبران پيشين و امت هاي راستين آنها مي باشد، كه بر اثر شايستگي آنها انواع نعمت هاي الهي شامل حالشان گرديد. عده اي ديگر گفته اند: واژه ي فوق اشاره به روزهايي است كه خداوند اقوام سركش را به زنجير عذاب كشيده طاغوت ها را با يك فرمان دايره هستي ساقط كرده است. جمعي ديگر از مفسران معتقدند كه «ايام الله» اشاره به هر دو قسمت مي تواند باشد. نظر مفسران هر چه كه باشد اضافه «ايام» به «الله» اشاره به روزهاي سرنوشت ساز و مهم در زندگي انسانها است كه به خاطر عظمتش به نام الله آراسته و اضافه گرديده است.

با اين بيان مي توان اين نتيجه را گرفت كه اگر قوم يا ملتي به خاطر اين كه يك نعمت بزرگ الهي شامل حال آنان گرديده، يا مجازات دردناك الهي دامنگير ملتي سر كش و طغيانگر شده است، در هر دو صورت شايسته تذكر و ياد آوري است. همان گونه كه در سطور فوق گذشت شك و ترديدي وجود ندارد كه مراد از «ايام الله» ايام مخصوصي است و انتساب ايام مخصوص به خداوند سبحان با اين كه همه ايام و موجودات از آن اوست به خاطر حوادثي است كه در آن ايام مخصوص به وقوع پيوسته است با فرماني از فرمان هاي خدا در آن تحقق يافته كه در ديگر ايام چنين تجلي و ظهوري رخ نداده است. (4)

پي نوشت:

1. تفسير نورالثقلين، عروسى حويزى عبد على بن جمعه، ناشر انتشارات اسماعيليان، قم، سال 1415 ق، نوبت چهارم، ج 2، ص 526.

2.ابراهيم(14)، آيه 5.

3. جاثيه (45)، آيه 14.

4. قاموس قرآن، قرشى سيد على اكبر، ناشر دار الكتب الإسلامية، تهران، سال 1371 ش، نوبت 6، ج‏7، ص281، تفسير نمونه، مكارم شيرازى ناصر، ناشردار الكتب الإسلامية، تهران، سال 1374 ش،نوبت اول،ج‏21، ص 246و تفاسير ذيل اين دو آيه مثل الميزان و مجمع البيان.



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، اجتماعی، فرهنگی، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : شنبه 21 بهمن 1396
زمان : 21:53
نشانه پذیرش...!


امام صادق علیه السلام :

 
 

"مَنْ اَحَبَّ اَنْ یَعْلَمَ اَقُبِلَتْ صَلاتُهُ اَمْ لَمْ تُقْبَلْ، فَلْیَنْظُرْ هَلْ مَنَـعَتْهُ صَلاتُهُ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ؟ فَبِقَدْرِ ما مَنَـعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ؛"

کسى که دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه؟ باید ببیند آیا نمازش او را از زشتى ها و ناپاکى ها دور کرده است یا خیر؟ به همان اندازه که دور کرده، قبول شده است.

[بحار الأنوار، ج 82 ، ص 198]

تک نگاشت ها

1-شناخت اشیاء از روی نشانه ها و آثار آن ممکن است

2- نماز همچون هر عبادت دیگر مشتمل بر دو مقوله صحت و قبول است (صحیح بودن نماز مبتنی است بر آنچه در رساله های عملیه مراجع وجود دارد.ولی قبولی نماز مرتبه ای است بالاتر و والاتر از صحت آن است.)

3-نماز را باید دوست داشت (تنها خواندن نماز محبت به آن نمی آورد)دوست داشتن به استقبال با همه وجود از نماز است .دوست داشتن نماز با مرحله فرمانبرداری از پیام هایی که در روح نماز وجود دارد همراه است.

4- توجه و نگاه عمیق و معرفت دقیق از ظاهر و باطن نماز هم ممکن و هم لازم است.(معارف نماز فلسفه و حکمت ( چرایی ها ) و آداب و شرایط اقامه (چگونگی ) و آثار و دستاوردهای دنیوی و اخروی آن است.)

5- تبیین موضوعات مهم با طرح پرسش تاثیرگزاری بیشتری دارد

7- نسبت بین قبول شدن و قبول نشدن نماز نسبت بین دوری و نزدیکی انسان به گناهان و پلشتی ها و زشتی هاست.

8- میزان پذیرش نمازدوری و اجتناب نماز گزار از گناه است . هر اندازه نماز کاملتر شود دوری نمازگزار ازآلودگی ها بیشتر می شود.

9- پس از اقامه هر نمازتا انجام نماز بعدی لازم است نمازگزار خود را در معرض ارزیابی و حسابرسی و بازپرسی قرار دهد .

10 – تشخیص قبول شدن نماز و عبادت ها برای شخص امکان دارد.

11-طرح پرسش در واکاوی موضوع و فعال کردن اندیشه و دستیابی به نتیجه مطلوب موثر است.

12- خود ارزیابی و به چالش کشیدن نیروهای درونی راهی برای برون رفت از مشکلات است.(نماز من چگونه بود؟ چرا در اول وقت انجام نشد؟ کجای کارم اشکال داشت که در نماز تمرکز نداشتم؟کجای نمازم اشکال داشت که این برخورد ناشایست را با همسرم و فرزندم ،همسایه ام،همکارم و.... داشتم؟و.....)



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: تک نگاشت نمازی,
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : یک شنبه 30 مهر 1396
زمان : 20:8
جستاری در اخلاق ناصری
| ادامه مطلب...

 

کتاب اخلاق ناصری که از خواجه نصیر است، خلاصه ای دارد به نام اخلاق جلالی که اخیراً در ایران چاپ شده؛ اما در انگلستان و به زبان انگلیسی در حدود 150 سال پیش چاپ شده است. علت چاپ این کتاب در آنجا و در آن زمان این بود که گفتند ما که می خواهیم بر کشورهای اسلامی مسلط شویم و آنان را مستعمره خود کنیم، اول باید فرهنگ و اخلاق آنان را بدانیم. در این مورد سؤال کردند، دیدند بهترین کتاب در اخلاق و فرهنگ، کتاب اخلاق ناصری است. گفتند طولانی است، خلاصه آن را چاپ کردند که همین اخلاق جلالی است.

Image result for ‫کتاب اخلاق ناصری‬‎

 

پس این کتابی که نوشته شده، دستورالعملی بوده که واقعاً مسلمانان به آن عمل می کردند و آداب آن را رعایت می کردند.

در این کتاب و در مورد آداب سخن گفتن و صحبت کردن، مواردی ذکر شده که به برخی از آنها اشاره می شود:

1. باید که بسیار نگوید.

2. سخن دیگران را با سخن خود قطع نکند.

3. هر که سخنی و حکایتی می گوید که او هم بر آن واقف است و اطلاع دارد، اظهار فضل و علم نکند تا او حرفش تمام شود.

 4. چیزی که از غیر او پرسند، جواب ندهد.

 5. اگر از دیگری پرسش کردند و او خوب جواب نداد، باز هم جواب ندهد تا حرف او تمام شود، شاید حرف درست را برای آخر گذاشته است.

 6. اگر از جمعی سؤال کردند که او هم در بین آنان است، باز هم بهتر است که جواب ندهد.

 7. اگر دو نفر با هم سخن می گویند، او خود را نفر سوم آنان نکند.

8. اگر چیزی را از او پوشیده دارند، استراق سمع نکند.

( استراق از سرقت و به معنای دزدی است، حرفی که مال دیگران است، بدون اجازه آنان برگیرد؛ مگر اینکه او را مشارکت دهند. گوش کسی که حرف دیگران را سرقت می کند حتی می توان کر کرد. نقل شده که پیامبر صلی الله علیه و آله در خانه خود بود، همسرش دید که دنبال چوب یا چیزی می گردد، عرض کرد: برای چه می خواهید؟ فرمود: کسی از درز در (یا دیوار) به داخل خانه نگاه می کند، می خواهم چشمش را کور کنم. یعنی نگاه بدون اجازه به خانه دیگران، استراق عین است و مثل استراق سمع است، این مقدار گناه فاحشی است که می توان او را کور کرد.)

 9. لحن صدا را ملایم کند، نه خیلی بلند و نه خیلی آهسته.

با دقت در نکات نه گانه متوجه می شویم که برای همه آن مستند قرآنی و روایی وجود دارد.موجب امتنان است خوانندگان عزیز چنانچه به مستندات موارد فوق دست یافتند در بخش دیدگاهها ما را از آن بهره مند سازند.

در این یادداشت از مبحث تدبیر منزل سلسله گفتگو های استاد ارجمند آیت الله احمد عابدی بهره جسته ام.



 



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، اجتماعی، تربیتی، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : سه شنبه 14 شهريور 1396
زمان : 21:3
کار بیخ پیدا کرده!


 

اگر دعای بسیار به همراه توسلات نیز در استجابت و رفع گرفتاری‌هایت نتیجه نداد، بدان که کار بیخ پیدا کرده است

چاره و راه‌کارچیست؟


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج.

سلام دوستان!

آدمی عین فقر و نیاز است؛ پس هر کسی ضمن گرفتاری‌های فراوان، آمال و آروزهایی نیز دارد.

بدیهی است که این آدم فقیر و نیازمند، برای رفع گرفتاری‌ها و تحقق آمال و آروزهایش، به سراغ غیر خود [یا همان وسایل] می‌رود، حال خواه این "وسیله"ها و "واسطه"ها از نوع انسان باشند، یا غیر انسان. مثل وسیله قرار دادن پزشک (انسان)، یا دارو (اشیا)، برای بهبود. و همین طور است توسل به اهل عصمت علیهم السلام، توسل به قرآن کریم، نماز، دعا، صدقات و ... ، همین التماس دعایی که به یک دیگر می‌گوییم نیز نوعی"توسل" می‌باشد.

در کلیت این اصلِ توسلِ به وسایل، هیچ تفاوتی بین انسان مؤمن با غیر مؤمن وجود ندارد و هیچ استثنایی هم به آن راه ندارد، همگان با توسل به غیر (وسایل گوناگون) پیش‌روند؛ منتهی تفاوت این است که انسان جاهل و غیر مؤمن، گمان می‌کند که "وسیله"، به خودی خود کارساز است، اما عاقل و مؤمن می‌داند که "وسیله"، همان وسیله است و بیش از وسیله شدن، کاری از او (آن) بر نمی‌آید و می‌داند که خالق، مالک، رازق، رب و "فعال مایشآء" در امر او و تمامی وسایل و آثارشان، دیگری می‌باشد. الله جلّ جلاله.

البته روی سخن ما در این مبحث کوتاه، همان انسان‌های عاقل و مؤمن می‌باشد که مقصودم از مؤمن، الزاماً نماز شب خوان نیست، بلکه همانها که خدا را قبول دارند و به وقت حاجت، "یا خدا" می‌گویند و به وقت "توسل" نیز می‌دانند که کارها به دست اوست. لذا به اهل بیت علیهم السلام نیز که متوسل شوند، می‌گویند: « تَوَسَّلْتُ بِکُمْ اِلَى اللّهِ ».

●- اما، گاه پیش می‌آید و به نظر می‌رسد که به رغم دعاها (خواندن‌ها و خواستن‌ها)ی مستمر و فراوان و نیز توسلات بسیار محکم و غلیظ، دعا مستجاب نمی‌شود که هیچ، گرفتاری به مقدار کم یا زیاد تشدید نیز می‌شود! گاه رفع گرفتاری‌ها زمان دارد که اگر طولانی شود و یا از زمانش بگذرد، مشکلات عدیده‌ی دیگری به بار می‌آورد (پناه بر خدا).

●- بدیهی است که خداوند منّان، بندگانش را دوست دارد، ربّ، رازق، رحمان و رحیم است و استجابت کننده‌ی دعاهاست؛ بنابراین وقتی گرفتاری حل نشد، باید چند دقیقه فکر کرد که چرا؟!

الف – یک علت خوش‌بینانه این است که بگوییم: «لابد وقتش نرسیده – لابد مصلحت ما ندیده – لابد مسائلی به نفع و ضرر من هست که من از آن بی‌اطلاعم، اما او می‌داند – لابد حکمت و مشیت‌اش بر آن قرار نگرفته و ... !

همه اینها درست است؛ اما این نگاه خوش‌بینانه ‌به نقش یک روی سکه است. از یک سو خداوند سبحان را رحمان، مجیب، جواد، کریم، رئوف و منّان می‌شناسیم، و از سوی دیگر خودمان را خوب، مرضی و مقرب دیده‌ایم و هیچ اشکالی در خود نیافته‌ایم،  ...! لذا چنین صورت‌هایی را فرض می‌کنیم، و البته تا حدود بسیاری درست هم هست.

ب – اما روی دیگر سکه، "واقع بینی" می‌خواهد که کمی برای همه و به ویژه کسانی که ناخودآگاه "خودپسند" نیز هستند، دشوار است، و آن این است که بدانیم «وقتی دعاها مستجاب نشد، توسلات، به ویژه به اهل عصمت علیهم السلام، نماز، دعا و ... نیز ثمر نبخشید، گرفتاری باقی ماند و یا تشدید نیز شد، لابد کار بیخ پیدا کرده است! پس تلنگر و تشر می‌زند، تا بیدار و هوشیار شویم و بازگردیم. خودش در قرآن کریم فرمود که من فقط بخشی از آثار کارهای نادرست شما را در دنیا به خودتان باز می‌گردانم تا بفهمید که معاد و ناراحتی و عذاب در پیش است:

« ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ » (الرّوم، 41)

ترجمه: فساد، در خشکی و دریا بخاطر کارهایی که مردم انجام داده‌اند آشکار شده است؛ خدا می‌خواهد نتیجه بعضی از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (بسوی حق) بازگردند!

می‌فرماید: تازه این مشکلات و گرفتاری‌ها، بازتاب کمی، از بخش کوچکی، از علمکرد شماست؛ بیشترش را می‌بخشم (به قول ما ندید می‌گیرم) تا بیشتر گرفتار کارهای خوتان نشوید:

« وَمَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ » (الشّوری، 30)

ترجمه: هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام داده‌اید، و بسیاری را نیز عفو می‌کند.

قرآن مجید:

نمونه‌ی‌ این مستأصل شدن‌ها، عدم استجابت دعاها و مؤثر نیفتادن توسلات یا به کار نیامدن وسایل، نه تنها در زندگی اکثر ما دیده شده، بلکه در قرآن کریم نیز به آن تصریح شده است، مثل داستان آن جوان گناهکاری که حتی اظهار ندامتش نزد رحمة للعالمین صلوات الله علیه و آله نیز مقبول نیفتاد و سر به کوه و بیابان گذاشت و خود را به غل و زنجیر کشید و به خداوند سبحان گفت: دیگر جز تو کسی را ندارم! پس برایش آیه‌ی رحمت و مغفرت نازل گردید.

یا آن که اشاره به"مضطر"نمود و مضطر کسی است که دیگر هیچ راه‌حل و وسیله‌ای برایش باقی نمانده است! و فرمود: « أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ ... – کیست آن که دعای مضطر را مستجاب می‌کند و گرفتاریش را برطرف می‌نماید /  النّمل، 62»

در بیان اهل بیت علیهم السلام:

در دعاهای مأثوره از اهل بیت علیهم السلام نیز به این معنا بسیار تصریح شده است. مثل فرازهایی در دعای ابو حمزه، یا دعای کمیل ... و یا دعای روز چهارشنبه که عرض می‌نماید: « أَدْعُوکَ دُعَاءَ مَنْ ضَعُفَتْ وَسِیلَتُهُ وَ انْقَطَعَتْ حِیلَتُهُ وَ اقْتَرَبَ أَجَلُهُ ... - تو را می‌خوانم همچون کسی که وسیله‏اش ناکارا گشته و رشته چاره‏اش گسسته‏ و اجلش نزدیک شده است».

چاره و راه‌کار:

چاره و راه‌کار، باز هم همان"دعا و توسل"است، چرا که اولاً از ما کاری بر نمی‌آید و اگر بر می‌آمد که نه نیاز داشتیم و نه خرابکاری می‌کردیم؛ ثانیاً ما مالک و رب و رازق نیستیم و باید از او بخواهیم؛ ثالثاً هم خداوند منّان فیوضات خود را به وسیله می‌رساند و هم بندگان به وسیله کسب و اخذ می‌نمایند.

دوستی گفت: می‌خواهیم مستقیم با خدا ارتباط داشته باشم و مستقیم و بدون هیچ وسیله‌ای از او بگیرم! گفتم: تمامی ارتباطات ما مستقیم است، وقتی "یا الله" یا"اللهم" می‌گوییم، مستقیم خودش را می‌خوانیم، اما باز هم به وسیله‌ی دل و زبان! در ضمن هر گاه خدای منّان چیزی را بدون وسیله به تو داد، تو هم بدون وسیله از او اخذ کن! وحیّ را نیز با وسیله فرستاد.

اما، این بار نوع دعا و توسل ما باید متفاوت گردد و چند کار را انجام دهیم:

یک - دقایقی به لطف خدا فکر کنیم که چه نعمت‌هایی را به ما ارزانی داشته و دارد.

دو - دقایقی به خودمان فکر کنیم که کجاها را خطا کرده‌ایم؟ این خطا چند گونه است، یا مستقیم نعمت را قدر ندانسته و ضایع کرده‌ایم، یا با گناهان دیگری نعمات را ضایع کرده‌ایم، یا رفتارهایی داریم که مانع از بالا رفتن دعای ما می‌شود؛ یا شرایطی ایجاد کرده‌ایم که مانع از رسیدن پاسخ (استجابت) می‌گردد و ... – که در دعای کمیل به خوبی تشریح شده است.

سه - پس از این مرحله، اول یک اقرار جدی بنماییم که شامل سه بخش است: اول – الهی جز تو نیست؛ دوم – تو منزه و مبرایی (سبحانی)؛ و سوم این که"من به خودم ظلم کرده‌ایم"؛ یعنی همان ذکر مشهور به"یونسیه علیه السلام"، در دعاهای آدم تا خاتم و ائمه علیهم السلام، به طرق گوناگونی بیان شده است.

چهار - با تمامی آلودگی‌ها و خرابکاری‌ها، او را به جدّ و از صمیم قلب و اخلاص، به اسمای گوناگونش بخوان. مکرر "یا الله و یا ربّی" بگو – "سبحان الله و الحمدلله" بگو – "یا ستار، یا غفار، یا مجیب، یا سریع الرضا، یا جواد، یا کریم، یا رحمان و یا رحیم، یا رازقی، یا مالکی، یا عزیز و یا جبار، یا رفیق و یا شفیق و ... بگو و زیاد استغفار و توبه را از قلب به زبان آور و بگو.

پنج - وقتی چیزی نداری که با آن در محضر حق قرار گیری، با همان که نداری برو؛ بگو دستم خالی است؛ بگو خراب کردم؛ بگو غفلت کردم، بگو به خاطر جهلم، جری شدم، بگو حالا مستأصل و مضطر شدم و هیچ راه و وسیله‌ای برایم باقی نمانده است، به جز همان لطف مکرر و مضاعف خودت. بگو: می‌دانی که به رغم تمامی آلودگی‌ها، دوستت دارم، یگانگی تو را باور دارم و به معاد و بازگشت به سوی تو ایمان دارم، از یک سو امیدوار به فضل توأم، از سوی دیگر نگران و خائف از عملکرد خودم هستیم ...، دعاهای رسیده از اهل بیت علیهم السلام را بخوان، همش همین حرف‌هاست.

نکته:

دعا کردن نیز ضمن لطافت، کیاست می‌خواهد.

*- ببینیم امام موسی بن جعفر علیه السلام، در دعای مشهور به "سریع الاجابة"، سخن را چگونه آغاز می‌نمایند؟! عرض می‌کند: بهترین چیز نزد دو توحید است که من در آن تو را اطاعت کردم؛ و بدترین چیز هم کفر است که از آن دوری کردم، پس بین این دو هر چه هست، خودت ببخش!

« اللَّهُمَّ إِنِّی أَطَعْتُکَ فِی أَحَبِّ الْأَشْیَاءِ إِلَیْکَ وَ هُوَ التَّوْحِیدُ وَ لَمْ أَعْصِکَ فِی أَبْغَضِ الْأَشْیَاءِ إِلَیْکَ وَ هُوَ الْکُفْرُ فَاغْفِرْ لِی مَا بَیْنَهُمَا »

ترجمه: دایا! تو را در محبوبترین چیزها نزدت که یگانه پرستى است اطاعت نمودم، و تو را در مبغوض ترین چیزها که کفر است نافرمانى نکردم، پس آنچه از گناهان بین این دو است بر من بیامرز!

*- بعد سریعاً تقاضای تسویه حساب نموده و عرض می‌نمایند:

« اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الْکَثِیرَ مِنْ مَعَاصِیکَ وَ اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ مِنْ طَاعَتِکَ »

خدایا! نافرمانی‌هاى بسیارم در پیشگاهت را درگذر (ببخش)، و طاعت اندکم در آستانت بپذیر را بپذیر!

*- و بعد سریعاً توسل به بهترین وسایل قرب:

« أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مَنِ اصْطَفَیْتَهُمْ مِنْ خَلْقِکَ وَ لَمْ تَجْعَلْ فِی خَلْقِکَ مِثْلَهُمْ أَحَدا أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَفْعَلَ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْوَحْدَانِیَّةِ الْکُبْرَى وَ الْمُحَمَّدِیَّةِ الْبَیْضَاءِ وَ الْعَلَوِیَّةِ الْعُلْیَا [الْعَلْیَاءِ] وَ بِجَمِیعِ مَا احْتَجَجْتَ بِهِ عَلَى عِبَادِکَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی حَجَبْتَهُ عَنْ خَلْقِکَ فَلَمْ یَخْرُجْ مِنْکَ إِلا إِلَیْکَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجا وَ مَخْرَجا وَ ارْزُقْنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لا أَحْتَسِبُ إِنَّکَ تَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ »

از تو درخواست می‌کنم به حق آنان که از میان آفریده‌هایت انتخاب نمودى، و هیچکس را از میان آفریدگانت همانند آنان قرار ندادى، بر محمّد و خاندانش درود فرست، و با من چنان کن که سزاوار آنى!

خدایا! از تو درخواست مى‌کنم به حق یگانگى بزرگ‌تر الهى، و مقام تابنده محمّدى، و جایگاه برتر علوى، و به تمام آنچه به آن بر بندگانت حجّت نهادى، و به حق آن نامى که از آفریدگان خود پنهان داشتى، که از تو جز براى تو اظهار نگردد، بر محمّد و خاندانش درود فرست و براى من در کارم گشایش و راه نجاتى قرار ده، و از جهاتى که گمان مى‌برم و یا گمان نمی‌برم مرا روزى ده همانا تو هرکه را بخواهى بى حساب روزى مى دهی.

***- این دعا را که در همان ابتدای کتاب اریشمند دعا (مفاتیح الجنان)، قبل از مناجات‌های خمس عشر درج گردیده، حتماً مکرر بخوانید. التماس دعا

 منبع:سایت شبهه ایکس



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، تربیتی، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : یک شنبه 29 مرداد 1396
زمان : 21:21


 

اقسام مردم، روانشناسی اجتما عی پس از پیامبر

 

1-گروهی اگر دست به فساد نمی زنند چون روحشان ناتوان وشمشیرشان کند وامکانات مالی در اختیار ندارند.

2-گروه دیگر انانکه شمشیر کشیده، وشر وفسادشان اشکار کرده اندلشگر هایشان اماده کشتار دیگرانند.

(دین را برای بدست اوردن مال دنیا تباه کردند که یا رئیس وفرمانده گروهی شوند،یا به منبری فرا رفته خطبه بخوانند)

3-گروهی دیگر با اعمال اخرت،دنیا را طلب میکنند.وبا اعمال دنیا در پی کسب مقامهای معنوی اخرت نیستند،خود را کوچک ومتواضع جلوه میدهند.

4-برخی دیگر با پستی وذلت وفقدان امکا نات از بدست اوردن قدرت محروم می مانندوخود را به زیور قناعت اراسته اند ولباس زهد پوشیده اند ،اینان در هیچ زمانی از شب وروز از زاهدان راستین نیستند.

نهج البلاغه امام علی علیه السلام قسمتی از خطبه 32



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : جمعه 5 آذر 1395
زمان : 19:59
مشکل در کجاست!


 

قضا شدن نماز، علت های مختلفی می تواند داشته باشد.

*دیر خوابیدن و عادت به خواب صبح

*غفلت و گناه

*حضور در مجالس لهو و لعب و جلساتی که غفلت از خدا بر آن جلسات حاکم است

از جمله مواردی است که ممکن است توفیق نماز صبح را از انسان سلب ‏کند.

پس باید مشکل را در خود جستجو کنیم!



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، تربیتی، ،
:: برچسب‌ها: علل قضا شدن نماز, نمازصبح, مدیریت اقامه نماز, نماز,
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1395
زمان : 21:47
گامی برای عروج!


چه کنیم تا نمازهایمان معراج مؤمن باشد؟

در کتاب های اسرارالصلاة ملاحظه فرمودید که می گویند: معنای مسح سر این است که خدایا هر خاطره باطلی که من در سر پروراندم الآن دارم آن را تطهیر می کنم و شستشو می کنم تا با مغز پاک، سر پاک، خاطرات پاک به حضور تو بیایم ؛ با مسح پا هم عرض می کند خدایا هر جایی که نباید می رفتم و قدم گذاشتم، هر قدمی که نباید برمی داشتم و برداشتم هر اقدامی که مرضیّ تو نبود به سویش رفتم من دارم این پا را از آنها تطهیر می کنم تا به زیارت تو بیایم گفتند معنای وضو این است معنای مسح سر این است معنای مسح پا این است.

حال اگر کسی بعد از گذشت مدتها نماز خواندن در خود عروجی احساس نکرد بداند در جای دیگر مشکل دارد.نماز ﴿إنَّ الصَّلاةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَر) است یا رفع است و یا دفع، یا نمی گذارد انسان به تباهی تن در بدهد یا اگر آلوده شد او را تطهیر می کند. اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ با خواندن نماز نه از رفع خطر بهره ای برد نه از دفع خطر، او هنوز به مرحله ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ نرسیده این نماز دیگر «الصلاة معراج المؤمن» نیست؛ اگر ـ انشاءالله الرحمن ـ توانست از فحشا و منکر برهد، آلوده نباشد، با زبان طیّب و طاهر با چهره طیّب و طاهر با سر طیّب و طاهر با پای طیّب و طاهر به زیارت خدای سبحان برود آن وقت نماز او می شود «الصلاة معراج المؤمن».

حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی

 

entezam.فلسفه نماز.mp3

02.entezam.تفسیرنماز.mp3



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، فرهنگی، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : شنبه 14 فروردين 1395
زمان : 22:46
ای که بانامت جهان آغازشد


ای که بانامت جهان آغازشد
دفترماهم به نامت بازشد
دفتری کز نام او زیورگرفت
کارآن ازچرخ بالاتر گرفت

رازی از تیمم!

رازهای تیمم

هدف تحصیل طهارت از خاک (تیمّم)، آن تواضع به پیشگاه عزیز محض، و فروتنی در ساحت بلندپایهٴ صِرف، و خشوع نزد قدرت مطلق خداوندی است.

خداوند متعال دربارهٴ حکمتِ طهارتی که از خاک حاصل آمده مانند طهارتی که از آب تحصیل شده می‏فرماید: «ما یرید الله لیجعل علیکم من حرجٍ و لکن یرید لِیُطهّرکم و لیتمّ نعمته علیکم لعلّکم تشکرون»؛ زیرا طهارت ظاهری که با آب حاصل می‏شود و طبق آنچه فرمود: ﴿...وینزّل علیکم من السّماء ماءً لیطهّرکم به ویذهب عنکم رجز الشیطان﴾ از بین برنده پلیدی شیطان است، گرچه با تیمم بر خاک فراهم نمی‏آید، لیکن فروتنی و بندگی را به ارمغان می‏آورد.

پس از این جهت، آب و خاک با یکدیگر یکسانند، و چون لازم نیست کمیت و کیفیت تیمم، که بدل از وضو است مانند وضو باشد، مسح سر و پاها در تیمّم لازم نیست، نه برای این که خاک بر سر نهادن، علامت فراق و جدایی است، در حالی که منظور از نماز، پیوند و ارتباط است، چنان‏که برخی از بزرگان فرموده‏اند؛ زیرا این سخن، به مسح پا نقض می‏شود، چون با این که خاک بر پا نهادن و مسح پاها با خاک، نشانهٴ فراق و جدایی نیست، انسان در تیمّم مأمور به مسح آن نشده است.

افزون بر این، اصل سخن خالی از توهّم و اشکال نیست؛ زیرا دلیل عقلی و یا نقلی معتبر وجود ندارد که مسح سر با خاک نشانهٴ جدایی است.

چون در نماز، معتبر است بین طهارت بیرون و پاکی درون جمع شود، دستور بر این است که نماز جز با طهارت پنج عضو و پاک ساختن دل با توبه، جایز و روا نیست. مراد از توبه بازگشت از گناه به فرمانبرداری و از دشمنی به دوستی خدا و از ما سوی الله به جانب او، و از کثرت به وحدت و... است.

 برگرفته از فرمایشات آیت الله جوادی آملی



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : چهار شنبه 21 بهمن 1394
زمان : 21:10
حافظ وظیفه ء تو دعا گفتن است بس


هـــر آن کــــه جانب اهـــل خدا نگــه دارد

خـــداش در همـــه حـــال از بلا نگــــــه دارد

***************

حافظ وظیفه ء تو دعا گفتن است بس

در بند آن مباش که نشنید یا شنید

***************

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ.» مائده:6.»

ای کسانی که ایمان آورده اید، چون به(عزم) نماز بر می خیزید، صورت و دستهایتان را تا آرنج بشویید، و سر و پاها را تا برآمدگی مسح کنید.

... و سخنی کوتاه در رمز و راز مسح

معنای مسح سر این است که خدایا هر خاطره باطلی که من در سر پروراندم الآن دارم آن را تطهیر می کنم  و شستشو می کنم تا با مغز پاک، سر پاک، خاطرات پاک به حضور تو بیایم ؛  با مسح پا هم عرض می کند خدایاهر جایی که نباید می رفتم و قدم گذاشتم، هر قدمی که نباید برمی داشتم و برداشتم  هر اقدامی که مورد رضایت و خشنودی تو نبود به سویش رفتم من دارم این پا را از آنها پاک می کنم تا به زیارت و دیدار تو بیایم . معنای وضو این است معنای مسح سر این است معنای مسح پا این است.

**********************

... و سخنی کوتاه در اثربخشی نماز

 اگر کسی بعد از گذشت مدت ها نماز خواندن در خود عروجی احساس نکرد بداند در جای دیگر مشکل دارد.

نماز ﴿إنَّ الصَّلاةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَر) است یا رفع است و یا دفع، یا نمی گذارد انسان  به تباهی تن در بدهد یا اگر آلوده شد انسان را تطهیرو پاکیزه می کند. اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ با خواندن نماز نه از رفع خطر بهره ای برد و نه از دفع خطر، او هنوز به مرحله ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ نرسیده این نماز دیگر «الصلاة معراج المؤمن» نیست؛  اگر ـ انشاءالله الرحمن ـ توانست از فحشا و منکر برهد، آلوده نباشد، با زبان طیّب و طاهر با چهره طیّب  و طاهر با سر طیّب و طاهر با پای طیّب و طاهر به زیارت خدای سبحان برود آن وقت نماز او می شود  الصلاة معراج المؤمن»



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، تربیتی، فرهنگی، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : جمعه 16 بهمن 1394
زمان : 21:58
نشونه ها رو گم نکن!


بعضی وقت ها از روی لطف

یا از روی تنبیه

یا از روی مجازات

نمی دونم!

نباید هم بدونم!

نشونه هایی سر راه بعضی آدم ها قرار می گیره.

شاید شما هم کم و بیش دیده باشید!

وقتی داشته هایی که کریم کرامت کرده رو کم می شمریم

یا نادیده ش می گیریم

یا پرخاش می کنیم که چرا و چنین!

یهویی دچار قحطی ش میشیم!

نمی دونم چه جوری و با چه ترفندی گم میشه

از دستمون لیز میخوره

خلاصه از دستش میدیم

به همین سادگی!

و لئن کفرتم ان عذابی لشدید.

شخصا تجربه کردم

شما چی؟

چیزهای زیادی داریم

مراقب نفس اماره باشیم به ناسپاسی فرمان مون نده.

مراقب باشیم.



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، تربیتی، فرهنگی، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : سه شنبه 13 بهمن 1394
زمان : 23:2
حال خوش!


استاد بزرگواری می گفت:
در همین زمان های نزدیک ما تاجر ثروتمندی حرم امام رضا (ع) مشرف شده بود . چند روزی زیارت رفته بود . دریغ از یک قطره اشک ، انواع زیارت ها را می خواند ولی می دید خبری نیست و حالی در آن نیست . دید که فایده ندارد . بلیط برای برگشت گرفت . چند ساعت به پرواز مانده به بود و داشت در خیابان می رفت . پیرمردی را دید که گاری دستی در دستش است و بارش خیلی سنگین است و نمی تواند آن را ببرد . جلو رفت و به او کمک کرد و گفت : کمتر بار بزن که بتوانی ببری . گفت : ای آقا من دختر دم بخت در خانه دارم و منتظر جهیزیه است و خانمم گفته تا پول جهیزیه را نیاوردی به خانه برنگرد ، مجبورم کار بکنم . در ذهن تاجر جرقه ای زد و گفت میشود که من دنبالت بیایم . بار را خالی کردند و به خانه ی پیرمرد رفتند و دید که او راست می گوید و زیر بار زندگی خم شده است. یک چک کشید و پول جهیزیه ی آن دختر را داد . و مقداری هم به او داد تا سرمایه پیرمرد بشود . وقتی او از خانه بیرون می آمد اشک هایی بود که بدرقه اش می کرد . پیرمرد گفت : من چیزی ندارم که به تو بدهم ، امیدوارم امام رضا (ع) به تو جزای خیر بدهد و عاقبتت بخیر بشود . او رفت که آخرین زیارت وداع را بکند . وقتی به زیارت آمد چشمانش مثل چشمه جوشید . و طعم زیارت با معرفت را چشید . وقتی سرمایه ها را در راه خدا خرج کردی و این نتیجه را هم میگیری که زیارت با معرفت هم نصیب تو میشود .(جناب حجت الاسلام والمسلمین عالی در برنامه سمت خدا)



پ . ن:
اگر دوست داریم وقتی نماز بخونیم حال خوشی داشته باشیم و از نماز خوندمون لذت ببریم.


1- رفاقت مون را با خدا قبل از نماز درست کنیم.
2- دست به خیر باشیم تا جایی که از دستمون بر میاد به دیگران بدون هیچ انتظارو توقعی کمک کنیم.
3- مسجدی که یکی از صاحب نفسان در اون نماز میخونند رو شناسایی کنیم و یه هفته ، ده روزی با اون مسجد و امام جماعتش همراه بشیم.
4- سعی کنیم دعای خیر دیگران به خصوص پدر و مادر رو پشت سر خودمون داشته باشیم.


ببینیم



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : چهار شنبه 18 آذر 1394
زمان : 23:23
شیرین ناز!


 

به بهانه اربعین

اربعین تنها و تنها برای حسین علیه السلام است.

و در میان مسافران اربعین زینب سلام الله علیها حال و هوای دیگری دارد.

چهل روز درد و رنج  و صبوری و بردباری

لیکن اینک بیش از همیشه دردی جانکاه روح و جان بانو را می آزارد.

در دیدار تازه اش با حسین علیه السلام چگونه بگوید "شیرین ناز" ت را در شام گذاشتم و خود اینک نزد تواَم!

...................

زینب خواهرم آمدی ! خوش آمدی

زینب مهربانم ،رسول مهر و قهر عاشورا

وی رها از خود چو مادر محو یار

سرو قد قامت به هنگام نماز

آه! زینب

ای ستیغ صبر بر کوه خرد

بازگو تو خود حدیث هجر و درد

بازگو از شوکران درمحفل نا مردمی

بازگو از خنده مستانه جهل و ستم

در میان کوچه های شهر درد و غم

زینبم!

کاروان سالار صبر و استواری بازگو

بازگو ای ناخدای صبر و حلم

بازگو خواهر تو ای اوج شکیب

کو سه ساله نازنین من بگو

راستی باز گو از شهر ستم

از خرابه

بازگو با من چه شد دردانه ام

آن شبیه مادرم، شمع شب کاشانه ام

آه زینب!

قصه سیلی زدن بر یاس چیست!

زینبم!

روی ماه گل چرا نیلی شده

قصه پرواز چیست

قصه معراج "شیرین ناز"چیست

 

جان خواهر!

ای دیده و دل ، تمام هستی ام

آن نگاهت تیغ حلمم را ربود

قصه پرواز

قصه معراج، شرح عشق توست

یاس هم در آرزوی وصل توست

نکته گویم،یک اشاره

ریشه صبر و شکیبم سوخت سوخت

شرح عشق یاس دهانم را به دوخت

حسینم!

بود او ققنوس خوش آواز عشق

او به شوق وصل تو پرواز کرد

زد پر و بالی برایت ناز کرد

آشیانش بود آن آغوش مهر

با تو بودن به ز افلاک سپهر

**********

دلنوشته ای از سید در ده سال پیش فروردین 84

 



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، فرهنگی، ،
:: برچسب‌ها: اربعین, امام حسین, زینب صبور,
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : چهار شنبه 11 آذر 1394
زمان : 14:10
خوش بوتر از گل


الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :

" الصَّلواتُ المَفروضاتُ فی أوَّلِ وَقتِها إذا اُقِیمَ حُدُودُها، أطیَبُ رِیحا مِن قَضِیبِ الآسِ حینَ یُؤخَذُ مِن شَجَرِهِ فی طِیبِهِ و رِیحِهِ و طَراوَتِهِ، فَعَلَیکُم بِالوَقتِ الأوَّلِ ."

ثواب الأعمال : 58/1 .

ترجمه:

امام هفتم موسی بن جعفر علیه السلام می فرماید: نمازهاى واجب اوّل وقت، اگر با شرایط گزارده شوند، از یک شاخه تر و تازه و خوشبوىِ مُورِد که تازه از بوته اش جدا مى شود ، خوش بوترند ؛ پس بر شما باد نماز اوّل وقت .

واژه شناسی:

مورِد: بر وزن غُوره، درختچه اى است، با برگهاى سبز، شفاف و معطر و گلهاى سفید پنج برگى، و به نامهاى آس، اسمار، زند، ققنوس و... معروف است. (فرهنگ معین) .

تگ نگاشت ها:

1-صلوات مفروضه در برابر نمازهای مسنونه قرار دارد . بنابر تقسیمی نمازها در شریعت بر دو نوع هستند

الف- واجب مانند نمازهای روزانه (17 رکعت)صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشا ،نماز آیات،نماز طواف ،نماز میت ،نمازی که به وسیله نذر کردن یا عهد کردن برای خدا بر انسان واجب می شود.نماز قضای پدر که بر عهده پسر بزرگ تر است.

ب‌- مستحب که از شماره بیرون است .و بارزترین آن ها نوافل یومیه است و 34 رکعت هستند. دو رکعت صبح،هشت رکعت ظهر و هشت رکعت عصر که این نمازها را باید پیش از نمازهای واجب بخوانیم. و چهارر کعت نافله مغرب که پس از نماز واجب مغرب خوانده می شود. و دورکعت نماز نشسته به عنوان نافله عشا.و یازده رکعت نافله شب که وقت آن از نیمه شب تا اذان صبح است.

2-اهتمام به اقامه نماز در اول وقت  در گفتار و کردار و سیره پیامبر و پیشوایان  دین از مسلمات روشن و قطعی است.(1)

3- تشبیه اقامه نماز در اول وقت به بوی خوش گل مورد از باب تشبیه معقول به محسوس است.همانطور که بوییدن چنین گلی که طراوت و تازگی دارد نشاط و شادی می آورد نماز اول وقت لذت و سرمستی زاید الوصفی به مراتب برتر از بوییدن گل در روح و جان نمازگزار ایجاد می کند. باید تمرین کنیم تا دریابیم.

4-  تعبیر"فَعَلیکُم"اسم فعل *است "بر شما باد"نوعی ایجاد تعهد و پایبندی به انجام نماز اول وقت است. با خود و خدای خود پیمان ببندید بر گزاردن نماز در اول وقتی که خداوند برای آن تعیین کرده است.

5- در روایات بسیاری  نمازگزاران توصیه و تشویق به گزاردن نماز اول وقت شده اند.

6- دستاوردها و آثار نماز زمانی در زندگی نماز گزار به بروز و ظهور می رسد و خود را نشان می دهد که با نماز با رعایت شرائط و آداب و حد و مرزهای آن اقامه شود.

7- تعبیر به اقامه مفهومی بسیار فراتر و گسترده تر از خواندن نماز است. آن حقیقتی که زندگی ساز و معراج مومن و موجب رشد او است اقامه نماز با همه حد و مرزهای آن است. گرچه صرف خواندن نماز هم آثار و برکاتی در زندگی دارد.

8- در روایتی از امام علی علیه السلام حدود نماز در شناخت و توجه به وقت نماز ها،قبله شناسی و قبله یابی و انجام رکوع و سجود کامل نماز دانسته شده است. (2)

9-از برخی روایات می فهمیم یکی از حدود نماز اعتقاد به ولایت اهل بیت علیهم السلام و بیزاری از دشمنان آنان است.(3)

10-شمارش حدود و شرائط نماز به دو،چهار،هفت (4)و بیشتر در حقیقت تبیین  برخی مصادیق دارای اهتمام و اثر در قبولی نماز نه انحصار آن. چنانکه در روایتی از صادق آل محمد صلی الله علیه و آله  حکایت از آن دارد که حدود نماز چهارهزار تاست .(5)

بیشتر بیابیم(از مطالعه آن غافل نشوید)

در ادامه ی یادداشت

 

پی نوشت:

(1)الإمامُ الباقرُ علیه السلام :"اِعلَمْ أنَّ أوَّلَ الوَقتِ أبَدا أفضَلُ، فَعَجِّلْ بِالخَیرِ ما استَطَعتَ، و أحَبُّ الأعمالِ إلى اللّه عَزَّ و جلَّ ما داوَمَ العَبدُ علَیهِ و إن قَلَّ ."بدان که اوّل وقت همیشه بهتر است ؛ پس تا جایى که مى توانى به کار خیر بشتاب ، محبوبترین کارها نزد خداوند عزّ و جلّ کارى است که بنده بر آن مداومت ورزد گر چه اندک باشد .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :"فَضلُ الوَقتِ الأوَّلِ على الآخِرِ کَفَضلِ الآخِرَةِ على الدُّنیا ."فضیلت اوّل وقت [نماز ]بر آخر وقت همچون فضیلت آخرت بر دنیاست .

عنه علیه السلام :"لَفَضلُ الوَقتِ الأوَّلِ على الآخِرِ خَیرٌ لِلمؤمِنِ مِن مالِهِ و وُلدِهِ "امام صادق علیه السلام : فضیلت اوّل وقت بر آخر آن براى مؤمن ، از دارایى و فرزندش بهتر است .

عنه علیه السلام :"لِکُلِّ صلاةٍ وَقتانِ : أوَّلٌ و آخِرٌ، فَأوَّلُ الوَقتِ أفضَلُهُ، و لیسَ لأِحَدٍ أن یَتَّخِذَ آخِرَ الوَقتَینِ وَقتا إلاّ مِن عِلَّةٍ، و إنّما جُعِلَ آخِرُ الوَقتِ للمَریضِ و المُعتَلِّ و لِمَن لَهُ عُذرٌ، و أوَّلُ الوَقتِ رِضوانُ اللّه ، و آخِرُ الوَقتِ عَفوُ اللّه ."

امام صادق علیه السلام : هر نمازى دو وقت دارد : اوّل و آخر . اوّل وقت، بهترین آن است . هیچ کس نباید نماز را بدون علّت به آخر وقت بیندازد . آخر وقت فقط براى بیمار و علیل و کسى که عذرى دارد، قرار داده شده است . اوّل وقت [مایه ]خشنودى خداست و آخر وقت [باعث ]آمرزش خدا .

(2)امیرالمؤمنین علی علیه السلام: "فحُدودُ الصَّلاةِ أربَعَةٌ: مَعرِفَةُ الوَقتِ، وَالتَّوَجُّهُ إلَى القِبلَةِ، وَالرُّکوعُ، وَالسُّجودُ، وهذِهِ عَوامُّ فی جَمیعِ النّاسِ العالِمِ وَالجاهِلِ؛"حدود نماز، چهار چیز است: شناخت وقت، رو به قبله بودن، رکوع و سجده. اینها بر همه مردم لازم اند - عالم باشند یا جاهل.(بحار الأنوار: ج ۹۳ ص ۶۳)

(3)میزان الحکمه، ج 5، ص 386

(4)امام باقر سلام الله علیه :"سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ علیه السلام عَن کِبارِ حُدودِ الصَّلاةِ، فَقالَ : سَبعَةٌ : الوُضوءُ، وَالوَقتُ، وَالقِبلَةُ، وتَکبیرَةُ الافتِتاحِ، وَالرُّکوعُ، وَالسُّجودُ، وَالدُّعاءُ؛"زراره : از امام باقر علیه السلام پرسیدم: حدود بزرگ نماز کدام اند؟ فرمود: «هفت چیزند: وضو، وقت، قبله، تکبیر آغازین، رکوع، سجده و دعا».بحار الأنوار : ج ۸۳ ص ۱۶۳؛

(5)قال الصادق علیه‏السلام :"للصلوة اربعة الاف حد؛..."برای نماز چهار هزار حد است. فلاح السائل، ص23

*اسم فعل کلمه‏ای است که دارای اثر و معنی فعل باشد، ولی وزن یکی از افعال را نداشته باشد و یا اگر دارد بعضی از خواص اسم مثلا تنوین را می‏پذیرد.
مانند: هیهات و صه.

علیکم اسم فعل منقول از جار و مجرور بمعنای" التزم"پایبند باشید



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : جمعه 6 آذر 1394
زمان : 20:21
ایاک نعبد بر زبان!



Image result for ‫ایاک نعبد بر زبان‬‎

مالک دینار؛ از زاهدان و محدثان قرون اول و دوم هجری، «چون ایاک نعبد و ایاک نستعین گفتی، زار زار بگریستی و گفتی: اگر این آیت از کتاب خدای نبودی و بدین امر نبودی، نخواندمی که می گویم «تو را می پرستم» و خود، نفس می پرستم. می گویم از «تو یاری می خواهم» و به در سلطان می روم و از هر کسی شکر و شکایت می نمایم.» تذکرة الاولیا - ایاک نعبد بر زبان دل در خیال این و آن کفر است اگر گویی یکی شرک است اگر گویی دو تا - تو را که از دگران است استعانت امر زبان به کذب ...

Image result for ‫ایاک نعبد بر زبان‬‎

بشنویم نکته ای از آیه "ایاک نعبد و ایاک نستعین

 




:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، ،
:: برچسب‌ها: علامه جعفری, نماز, تفسیر سوره حمد, مالک دینار, ,
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : دو شنبه 25 آبان 1394
زمان : 9:17
یکی از راههای حضور قلب در نماز


در محضر عارفان و فرزانگان

راجع به حضور قلب در نماز زیاد سؤال کرده‌­اند که چه کنیم؟ اولیاء نسخه داده­‌اند که مگر حضور قلب نمی­‌خواهی! قبل از اذان کمی از کار و شغلت ببُر و سر سجاده‌­ات بنشین، آیات الهی بخوان. نه این­که اذان اوّل را بگویند، اذان دوّم را هم بگویند و نماز شروع شود و امام جماعت به رکوع رفته است، تازه یا الله یا الله‌­ها شروع می‌شود، این نماز یک اظهار تکلیف است و معلوم است که نماز معراجی نمی‌شود و انسان را به عروج نمی‌­برد «الصَّلاة مِعرَاجُ المُؤمِن».

بعضی مواقع انسان حتی از این نماز سرد می‌شود و ممکن است کاهل نماز شود و یک روز بخواند و یک روز نخواند، یک موقع نستجیر بالله دیگر از نماز ببُرد چون چیزی از نماز ندیده است و حق هم است، خوب گوش دهید عزیزان من! نمی­‌خواهم بگویم کسی که نماز نمی­‌خواند حق دارد، می‌گویم از یک جهت کسی که درکی نسبت به صلاه حقیقی ندارد حق است از آن ببرد. اولیاء خدا درک دارند و متوجّه هستند.

آیت­‌الله اراکی فرمودند: روزی خواهد رسید که دو حالت به وجود می­‌آ‌ید یکی این­که بچه­‌ها به منبر می­­‌روند و دیگر این­که وسوسه­‌ای پیش می­‌آید که می­‌گویند کار داریم.

ایشان همان اول انقلاب در مدرسه فیضیه فرموده بود که دارم می­‌بینم که پیش می­‌آید که می­‌گویند آقا زود نماز را بخوان کار داریم برویم. کجا می­‌خواهی بروی؟ می­‌گویند: نماز فلانی طولانی است، وقتی نگاه می­کنی شاید پنج الی ده دقیقه نمازها با هم فرق داشته باشد، تعقیبات بین نماز را می‌شود کم کرد که آن هم حضور قلب می­‌آورد ولی می­‌خواهم بگویم این­که در اداره­‌ها نمازمان اداری شده است یعنی چه؟ نمی­‌دانم چرا مدام می­‌گویند نماز را زود بخوانید، به کار مردم برسیم. دروغ می­‌گوییم، آیا آن ساعات قبل، ما به کار مردم می‌رسیدیم؟ که حالا برای نماز این­طور می­‌گوییم؟ یا نه، حال نماز و اتّصال به خدا ندارم، کأنّه یک تکلیفی است که می­‌خواهم برای خدا انجام بدهم و زود بروم؟

اولیاء خدا نمازهای آن­چنانی می­‌خواندند و آخرش می­‌گفتند: «إلهِی هَذِهِ صَلاَتِی صَلَّیْتُهَا لاَ لِحَاجَةٍ مِنْکَ إِلَیْهَا وَ لاَرَغْبَةٍ مِنْکَ فِیهَاإِلاَّ تَعْظِیماً وَ طَاعَةً وَ إِجَابَةً لَکَ إِلَى مَا أَمَرْتَنِی بِهِ‏إِلَهِی إِنْ کَانَ فِیهَا خَلَلٌ أَوْ نَقْصٌ مِنْ رُکُوعِهَا أَوْ سُجُودِهَا فَلاَ تُؤَاخِذْنِی وَ تَفَضَّلْ عَلَیَّ بِالْقَبُولِ وَ الْغُفْرَانِ‏» به واسطه تفضّل و عنایتت از من قبول کن. آن وقت ما می­‌خواهیم سریع بخوانیم و رد شویم برویم.

متن از سخنرانی آیت الله قرهی در درس اخلاق هفتگی ایشان



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، ،
:: برچسب‌ها: نماز , حضورقلب , مرکز تخصصی نماز , عارفان و نماز , ,
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : پنج شنبه 21 آبان 1394
زمان : 10:51
نماز اول وقت یعنی احترام به دعوت خدا




:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، ،
:: برچسب‌ها: نماز،اول وقت،احترام به دعوت خدا,
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : شنبه 16 آبان 1394
زمان : 11:27
خدا که حاجت مرا می داند، چرا در قنوت حاجتم را بخواهم؟+ویدئو


 




:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، ،
:: برچسب‌ها: قنوت, نماز, فلسفه قنوت, قنوت نماز, علامه جعفری, پناهیان, مرکز تخصصی نماز, ,
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : پنج شنبه 14 آبان 1394
زمان : 11:32
بررسی یکی از ریشه های بی نمازی +ویدئو


رفاه طلبی و تنبلی یکی از ریشه های بی نمازی

 



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، ،
:: برچسب‌ها: ریشه های بی نمازی،نماز،تنبلی،رفاه طلبی،پناهیان,
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : سه شنبه 12 آبان 1394
زمان : 9:51
اصطکاک سنگ و سمّ اسب ها


بسم الله

نماز ظهر عاشورا

آفتاب گرم بر پهنای دشت

نیزه‌های داغ آتش می‌نشاند

دشت سوزان هم به چشم آسمان

پشته‌های خاک خونین می‌فشاند

اصطکاک سنگ و سمّ اسب ها

صاعقه در صاعقه می‌آفرید

از فرود تیغ‌ها بر خودها

رعد و برقی سخت می‌آمد پدید

در دو صف رزم آوران سخت سر

نیزه بر کف، تیز تک می‌تاختند

گرمپو، تازان، رجز خوان، بی‌امان

ماهرانه تیر می‌انداختند

یک طرف توحید و پاکی و شرف

یک طرف شرک و پلیدی و گناه

یک طرف هفتاد و اندکی جان پاک

یک طرف از نابکاران یک سپاه

یک طرف خورشید عاشورا حسین

یک طرف سر دسته شب باوران

یک طرف بر ذروه فرزانگی

یک طرف در قعر پستی کافران

نعره‌ی مستانه‌ی اردوی کفر

در غبار کربلا پیچیده بود

از صف ایمان ترنم‌های عشق

در دل عرش خدا پیچیده بود

گرم می‌شد دم به دم آهنگ جنگ

شعله‌ی پیکار بالا می‌گرفت

نیزه‌ها و تیرهای جان شکاف

در میان سینه‌ها جا می‌گرفت

اندر آن هنگامه‌ی خون و نبرد

با شتاب آمد کسی نزد امام

گفت: هنگام نماز است ای حسین!

شعله‌ور شد پیشوا از این پیام

نیزه و شمشیر را یکسو نهاد

عاشقانه بر سر سجاده شد

زیر باران و صفیر تیرها

رکعتان عشق را آماده شد

گفت تکبیری و در آن گیر و دار

گرم نجوی با خدای خویش شد

ما سوی اللّه را همه از یاد برد

در نمازی فارغ از تشویش شد

تا نماز خون بپا دارد امام

پیش‌مرگانش به صف اندر شدند

در مسیر بارش طوفان تیر

پیش پایش لاله گون پرپر شدند

از فراز آسمان آسیمه سر

جبرئیل آمد در آن صحرا فرود

در مصلّی بر مصلّی سجده کرد

بال رأفت بر سر پاکان گشود

چون حسین بن علی تکبیر گفت

آفرینش کرد بر او اقتدا

چشم خیل عرشیان مبهوت ماند

بر نماز آخر خون خدا

از قیام کربلا گویا هدف

با خدا راز و نیازی بوده است

زیر تیغ و تیر در صحرای خون

با وضوی خون نمازی بوده است

سید احمد زرهانی

 



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : سه شنبه 5 آبان 1394
زمان : 10:26
السلام علیک یا ثار الله


 

بسم الله الرحمن الرحیم

نماز محبوب حسین علیه السلام!

 

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورُ اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَآتَیْتَ الزَّکوةَ وَاَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَیْتَ عَنْ الْمُنْکَرِوَاَطَعْتَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ حَتّى اَتیکَ الْیَقینُ .

صورت را و همه وجود خویش را از هرچیز و هرکس و هر سمت و سو و جهت برمی گردانیم و با همه دل رو به سوی کربلا می کنیم وبا زبان و دل به مولایمان حسین علیه السلام"سلام"می کنیم.

زیارت وارث را بارها خوانده ایم و می خوانیم و دل به آن داده ایم. با درنگی کوتاه در فرازی از زیارت "وارث"(1)می بینیم که زائر و عاشق حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام با سلام و درود بر پیام آوران و سفیران نام آور الهی از قبیل آدم، نوح، ابراهیم، موسی ، عیسی و رسول اعظم محمد مصطفی صلی الله علیه و آله با عمق جان خویش عشق و محبت خود به آنان که تجلی خداوند در زمین هستند به گفتگو با حسین علیه السلام می پردازند، حسینی که آنچه خوبان همه دارند در او جمع است و او وارث همه باورها و ارزش ها و رفتارهای الهی همه آنان از آدم علیه السلام تا خاتم صلوات الله علیه است.

"أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ و...."

گواهی رسای عاشق و دلداه مکتب امام حسین علیه السلام  به پای بندی و تعهد امام شهید علیه السلام به  پنج موضوع کلیدی و پایه در مجموعه ی دین یعنی اقامه نماز ، پرداخت زکات، اقامه دین با انجام فریضه بی بدیل امر به معروف و نهی از منکر و جهاد و مبارزه با دشمنان حق و حقیقت ،بیانگر این است که حسین علیه السلام همه ی دین است . زیرا دینداری کامل به معنای واقعی تنظیم همه این روابط بر مبنای آموزه های وحیانی در زندگی است .اگرهمه این فرائض کالبد و پیکره دین به شمار آیند. انسان کامل ولی الله الاعظم_امام حسین علیه السلام_ روح این  پیکر است.

نیاز به توضیح نیست که دلداه و عاشق امام حسین علیه السلام می داند که حفظ قالب و روح باهم می تواند حیات بخش باشد. نماز با امام حسین، عشق به امام حسین در کنارانجام واجبات،  محبت به حسین در رسیدگی به محرومان جامعه و توجه به انفاق و زکات.در کنار عشق و محبت به حسین . جهاد و مبارزه با اعتقاد به ولایت و محبت به ولایت انسان کامل یعنی امام شهید علیه السلام در کنار جهاد و مبارزه.هرکدام بدون دیگری ناتمام  و ناقص است.

ارزنده ترین آموزه های عاشورا

یکی از مهمترین و زیباترین درس های عاشورا که به عنوان طرح جامع بندگی باید از آن یاد کرد پیاده کردن دستورات الهی در هر حال است.

درس صداقت و روراستی با مردمانی که با او همراهند. شب عاشورا بدون لاپوشانی می گوید با من بمانید سرنوشتتان جز شهادت و کشته شدن نخواهد بود.

درس مساوات و برابری آنگونه که پیکر غرقه به خون جوان دلبند خویش را در آغوش می کشد با غلامی بی نام ونشان سیاه چرده همان می کند.

درس مهرورزی و خیر خواهی برای کسانی که برای به بند کشیدن او شمشیر کشیده اند  آنچنانکه با سپاه حر مهربانانه برخورد کرد و نه تنها سپاهیان را که چهارپایانشان را سیراب نمود.

و عالی ترین درس در مکتب عاشورا، نماز و نیایش و ارتباط عاشقانه امام حسین علیه السلام با خداوند در سخت ترین شرایط و موقعیت هاست.

به راستی ما شیعیان عزاداری که محبت به مولایمان حسین هرروز و شب ، در سرما و گرما،در آسایش و سختی و در هر شرایطی  ما را به تکایا و حسینیه ها و خیابان ها کشانده است با نگاهی عمیق تر این درس را بررسی کرده ایم.؟! مگر نه این است که امام حسین علیه السلام را الگوی عملی و مدل زندگی سعادتمندانه خود می دانیم؟ مگر نه این است که نتیجه طبیعی محبت واقعی فرمانبری و اطاعت از محبوب است؟ امامی که خود محبوب  و عشق ماست خود محبوبی بی همتا دارد که در شدیدترین بحران ها و سخت ترین مشکلات  نیز سخن گفتن و معاشقه ی با او را از دست نمی دهد. اصلا همه سختی ها ورنج های که متحمل می شود برای آست که مردمان را با محبوب خود رفیق سازد و آنان را از بند نارفیقان برهاند. حسین علیه السلام همه قهر و خشم و صلح و مهرش برای خداست.

گرچه همه نفس کشیدن ها و رفتارهای امام و ولی الله الاعظم عبادت و بندگی است. اما امام به آنچه محبوب ازلی و بی همتا  واجب کرده است  به عنوان هدیه های الهی می نگرد .نماز که تجلی عشق ورزی به خداوند مهربان است را عشق و محبوب خود می داند.

او به دوستان و هوادارانش می آموزد که انجام دستورات خداوند بهانه بر نمی دارد. و عشق به خود او نیز بهانه برای بی توجهی به خواندن نماز نیست.!

فرصتی برای نماز و نیایش با محبوب

ناگهان دشمن در عصر تاسوعا آهنگ حمله می کند. و امام برادرش عباس را به سوی آنان می فرستد تا فردا مهلت دهند."اِرْجَعْ اِلَیْهِمْ فَاِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلى غُدْوَة وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّةَ لَعَلَّنا نُصَلِّىَ لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی کُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ کِتابِهِ وَ کَثْرَةَ الدُّعاءِ وَ الاِسْتِغْفارِ."

نزد آنان برگرد، چنانچه توانستى از آنان بخواه که جنگ را تا سپیده دم فردا به تأخیر بیاندازند و یک امشب را مهلت بگیر، تا در این شب به درگاه خداوند نماز بگذاریم و به راز و نیاز و استغفار بپردازیم. خدا مى داند که من نمازِ براى او و تلاوت کتابش (قرآن) و راز و نیازِ فراوان و استغفار را دوست دارم.(2)

عنصر راز و نیاز و اقامه نماز در جای جای نهضت امام برجسته است. و نمونه ای بارز از این عشق ورزی در ظهر عاشورا به اوج می رسد. نمازی که برای اقامه آن دوتن از یاران بزرگوارش شهید می شوند.(3) . به هنگامی که بوی خون و عشق به دنیا سپاه یزید را مست و دیوانه کرده است ابو ثمامه صیداوی به خورشید سوزان صحرای داغ کربلا می نگرد و در حالی که عرق از سر و رویش می ریزد خدمت امام می آید ،سلام می کند و در کمال عشق و ادب می گوید : قربانتان شوم وقت نماز است و می خواهم آخرین نماز زندگی ام را با شما بجای آورم. امام شمشیر در نیام می کند و مهربانانه دعایش می کند "نماز را به یادمان آوردی ،خداوند تورا از نمازگزارانی که به یاد او هستند قرار دهد." و سعید بن عبدالله حنفی،(4) سینه و سر و صورت خود را سپر آن حضرت و یاران او قرار داد تا نماز بخوانند .زخم‌ها ی فراوانی بر بدن او وارد می شود و او درحالی که دیگر نمی تواند روی پای خود بایستد، بر زمین می افتد. دشمن را چنین نفرین می گوید«خدایا! ایشان را همانند قوم عاد و ثمود از رحمت دور گردان و پیامبرت را از طرف من درود فرست و این درد و زخمی را که به من رسید به او ابلاغ فرما؛ که هدف من در این کار یاری فرزند پیامبر تو بود»، آن گاه روی خود را به سوی امام حسین علیه‌السلام کرد و عرض کرد «اَوفیتُ یَابنَ رَسُولِ الله»؛ «یعنی آیا به عهد خود وفا کردم؟»

امام حسین علیه السلام فرمودند: «نِعَم اَنتَ اَمامِی فِی الجَنَّهِ»؛ آری! تو در بهشت پیش روی من هستی، به دنبال این سخن بود که روح از بدن او پرواز کرد و در بدن او سیزده تیر مشاهد کردند و این غیر از زخم‌ها و ضربه‌های بود که بر او وارد شد بود.

امام و یارانش در حالی که حتی برای لحظه ای هجوم و حمله ی دشمن متوقف نشد، نمازرا زیر رگبار تیرهای همه جانبه آنان اقامه کردند.

آیا امام حسین علیه السلام نمی توانست نماز را در خیمه اقامه کند.نماز را فرادی و به تنهایی اقامه کند. سی تیر در یک نماز دورکعتی به سویش پرتاپ می شود ودرمعرض آماج تیرها و اهانت های دشمن قرار می گیرد اما نماز را با قیمت جان خویش بر پای می دارد.!آیا جز این است که نمازبه عنوان ستون ساختمان دین باید همواره استوار و پابرجا بماند.

در هر نفسش سوز و گداز است حسین‌

سرچشمه هر راز و نیازی است حسین‌

می‌خواند نماز آخرین را در خون‌

یعنی که فدایی نماز است حسین‌

و چه زیباست که ما عزاداران سرور شهیدان (5)و سید جوانان اهل بهشت (6)لحظه ای بیندیشیم و از خود امام حسین بخواهیم لحظه لحظه عزاداری ایشان بیشتر ما را به ایشان و رفتار ایشان نزدیک کند.از خدای حسین علیه السلام توفیق طلب کنیم تا ظهر عاشورا که او و یارانش در برابرشمشیرها و نیزه های برهنه و عربده های پسر سعد پسر ذی الجوشن به نماز ایستاد و نماز را اقامه کرد، ما نیز به او اقتدا کنیم.

روز عاشورا با وضو و طهارت قلبی و با حالتی محزون (7)مانند یتیمی پدر مرده از خانه بیرون آییم و با صلای موذن در هرجا که هستیم همراه با جماعت مومنان تکبیر عشق به خدای او سردهیم.و به یاری حق آن گونه با امام حسین علیه السلام عهد ببندیم که هیچ چیز و هیچ کس مانع نماز اول وقت ما در هیچ زمان و مکانی نشود. ان شاء الله

پیوست ها:

(1)کافی، ج۴، ص۵۷۴-سید بن طاووس این زیارت را با چند واسطه از جابر جعفی و او از امام صادق(ع) نقل کرده است.

(2)عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی، ص389.

(3)ابو ثمامه از جمله شخصیّت های مهمّ کوفه و مسئول بیت‌المال و خرید اسلحه برای مسلم بن عقیل بوده است، او گفت دوست دارم نماز بخوانم و شهید شوم و در آخر هم هنگام اقامه نماز ظهر مقابل حضرت اباعبدالله علیه‌السلام قرار گرفت و شهید شد.

(4) سعید بن عبدالله حنفی از بزرگان شیعه و از مردان شجاع و عابدان کوفه بود. او کسی بود که در مرتبه سوم نامه های اهل کوفه را برای امام حسین علیه السلام به مکه برد و پاسخ امام را برای کوفیان بازگرداند. هنگامی که مسلم بن عقیل به کوفه آمد و در منزل مختار ساکن شد، سعید از اولین کسانی بود که حمایت خود را از امام حسین علیه السلام اعلام کرد و گفت که آماده است تا جان خویش را در راه یاری‌اش فدا کند.مسلم بن عقیل نامه‌ای برای امام علیه السلام نوشت و باز به وسیله سعید به مکه فرستاد. سعید بن عبدالله با کاروان حسینی به کربلا آمد، در شب عاشورا با سخنانی زیبا حمایت خود را از امام حسین اعلام داشت، و در روز عاشورا به شهادت رسید. ابصار العین، ص 125.

(5) روی عن رسول الله صلی الله علیه و آله:" انه سیدُ‌الشُّهداء مِن الاوَّلینَ و الاخِرینَ فِی الدُّنیا وَ الاخرةِ ، وَ سیِّد شَبابِ اهلِ الجَنَّةِ مِنَ الخَلْقِ اَجمَعِینَ" ابن‌قولویه، کامل‌الزیارات، ص148؛ مجلسی، بِحار الأنوار، ج 44، ص 238.

(6) تمیمی دارمی، محمد بن حبان، صحیح ابن حبان، محقق، شعیب الأرنؤوط، ج 15،‌ ص 413، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ دوم،‌ 1414ق. 

(7) امام رضا(ع) فرمودند: «هر کس روز عاشورا به دنبال انجام کارها و حوائجش نرود، خداوند حوائج دنیا و آخرت او را برآورده می سازد و نیز اگر کسی روز عاشورا را روز حزن و اندوه قرار دهد، خداوند عزّ و جلّ روز قیامت را روز شادی و سرورش قرار خواهد داد و در بهشت چشمانش به دیدار ما روشن خواهد شد. لیکن اگر کسی روز عاشورا را روز برکت و کسب و کار قرار دهد و برای خان اش چیزی در آن روز ذخیره کند آنچه ذخیره کرده برکت نخواهد داشت.» عیون اخبار الرضا به نقل از آشنایی با قبله هفتم



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، فرهنگی، ،
:: برچسب‌ها: نماز و امام حسین،نماز عاشورایی،ابوثمامه صیداوی،سعیدبن عبدالله حنفی,
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : شنبه 25 مهر 1394
زمان : 9:0
از نماز برای حل مشکلات کمک بگیریم!


همراه با قرآن
نگاهی به آیه 45 سوره بقره

وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلَو ةِ وَإِنَّهَا لَكَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى‏ الْخَشِعِینَ‏

واز صبر ونماز یارى جویید واین كار جز براى خاشعان، گران وسنگین است.

 

هر چند این آیه به دنبال خطاب‏هایى كه به یهود شده آمده است، ولى مخاطب آن همه‏ى مردم هستند. در روایات مى‏خوانیم كه حضرت على علیه السلام هرگاه مسئله‏ى مهمى برایشان رخ مى‏داد به نماز مى‏ایستادند واین آیه را تلاوت مى‏كردند.

در روایتى از پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله نقل شده، كه صبر بر سه نوع است:

1-     صبر در برابر مصیبت.

2-     صبر در برابر معصیت.

3-     صبر در برابر عبادت. [1]

بنابراین آنچه در روایات آمده كه مراد از صبر در این آیه روزه است، اشاره به یكى از مصادیق صبر دارد.

نماز براى رسول اللّه صلى الله علیه وآله و امثال او نور چشم است [2] ولكن براى بعضى‏ها كه خشوع ندارند، چون بار سنگین است. خشوع، مربوط به قلب و روح و خضوع، مربوط به اعضاى بدن است.

نمازِ با توجّه، انسان را به یاد قدرت بى‏نهایت خدا مى‏اندازد و غیر او را هر چه باشد كوچك جلوه مى‏دهد. مِهر او را در دل زیاد مى‏كند، روحیّه‏ى توكّل را تقویت مى‏كند وانسان را از وابستگى‏هاى مادّى مى‏رهاند. همه‏ى این آثار، انسان را در برابر مشكلات مقاوم مى‏سازد.

صبر و مقاومت، كلید تمام عبادات است. فرشتگان به اهل بهشت سلام مى‏كنند، امّا نه به خاطر نماز و حج و زكات، بلكه به خاطر مقاومت و پایدارى آنها؛ «سلام علیكم بما صبرتم» [3] چون اگر مقاومت نباشد، نماز وجهاد وحج وزكات نیز وجود نخواهد داشت. حتّى شرط رسیدن به مقام هدایت و رهبرى الهى، صبر است؛ «جعلنا منهم ائمّةً یهدون بأمرنا لمّا صبروا»[4]

شاعرى به نام نجاشى، كه یكى از دوستداران حضرت على علیه السلام بود، در ماه رمضان شراب خورد. به دستور امام، هشتاد ضربه تازیانه به او زدند وبیست ضربه نیز به خاطر ارتكاب گناه در ماه رمضان اضافه زدند. او ناراحت شد و به معاویه پیوست و علیه حضرت شعر گفت! اطرافیانِ نجاشى كه قبیله‏اى مهم در كوفه بودند از على علیه السلام گلایه كردند كه چرا یاران خود را نگه نمى‏دارد؟! طارق‏بن عبداللّه رئیس آنها با ناراحتى به امام گفت: شما چرا بین دوست و بیگانه تفاوت قائل نمى‏شوید؟ شخصى همانند نجاشى نباید شلاّق بخورد، ما این گونه رفتار را تحمّل نمى‏كنیم. امام در جواب او این آیه را تلاوت فرمود: «و انّها لكبیرة الاّ على الخاشعین» طارق نیز به معاویه پیوست.

بنابراین گرچه آیه درباره نماز است، ولى در موارد مشابه مى‏توان از آیات قرآن استمداد كرد.

پیام های مهم

  1. 1.     صبر ونماز، دو اهرم نیرومند در برابر مشكلات است. «استعینوا بالصبر و...»
  2. 2.     هر چه در آستان خدا اظهار عجز و بندگى بیشتر كنیم، امدادهاى او را بیشتر دریافت كرده و بر مشكلات پیروز خواهیم شد. «استعینوا بالصبر و الصلوة»
  3. 3.     استعانت از خداوند در آیه‏ى «ایّاك نستعین» منافاتى با استعانت از آنچه به دستور اوست، ندارد. «استعینوا بالصبر»
  4. 4.     سنگین بودن نماز، نشانه‏ى تكبّر در برابر خداست. «لكبیرة الاّ على الخاشعین»

 

منبع: تفسیر نور ج1 تالیف حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی

پی نوشت:


1 بحار، ج‏71، ص‏77.
2 بحار، ج‏16، ص‏249.
3 رعد، 24.
4 سجده، 24.

 


:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، ،
:: برچسب‌ها: نماز و قرآن, نماز و اسقامت, مدیریت اقامه نماز,
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : دو شنبه 13 مهر 1394
زمان : 10:27
اولین راز+فیلم


من نماز نمی‌خوانم و می‌خواهم به شیوهٔ خودم با خدا ارتباط برقرار کنم!!

اگر چه وقتی اسم عجائب هفت‌گانه به میان می‌آید انسان به اهرام ثلاثه مصر و مواردی از این دست می‌افتد ولی واقعیت این است که این روزها گاهی، حرف‌های عجیبی به گوش می‌رسد که دست کمی از عجائب هفت‌گانه ندارد.

شاید شما هم کسانی را دیده باشید که در پاسخ به این سؤال که چرا نماز نمی‌خوانی؟ اینگونه پاسخ می‌دهند که مهم، ارتباط با خداست و من هم با خدا، ارتباط دارم اما به شیوهٔ خودم.

این افراد بر این گمان هستند که هر کس می‌تواند به هر شیوه و مدلی که تمایل دارد با خدای خویش، رابطه داشته باشد:

  • یکی دوست دارد زیر لب با او صحبت کند؛
  • یکی اینطور می‌پسندد که مدی‌تیشن و مراقبه کند؛
  • و دیگری تمایل دارد همچون یوگی‌های هند، در سکوت، چهار زانو بنشیند چشم‌ها را ببندد و با خدای درون خود خلوت کند؛
  • و آن دیگری می‌خواهد از طریق موسیقی و... با خدا صفا کند.

صحبت‌هایی که اگر چه ظاهر قشنگ و مورد پسندی دارند اما هرگز، [نمی‌تواند درست باشد.] تصور کنید مدیر یک مجموعه در جلسه‌ای که برای تمامی پرسنل و کارمندان خود، گذاشته است اعلام می‌کند که لطفاً حتماً با بنده در ارتباط باشید.

[مدیر می‌گوید:] شما برای ارتباط با من چند راه دارید:

  • می‌توانید برای من نامه بنویسید؛
  • می‌توانید با دفترم تماس بگیرید؛
  • می‌توانید از طریق ایمیل و یا حتی فاکس با من مرتبط باشید؛
  • و یا حتی به آدرس منزل من، تشریف بیاورید.

اگر چه همه این راه‌ها امکان دارد ولی من از شما می‌خواهم که فقط نامه بنویسید. دقت کنید که یک کارمند خوب و منضبط، دقت می‌کند که مدیر، کدام ارتباط را ترجیح می‌دهد و تأکید می‌کند.

اگر چه برای ارتباط و گفتگو با خدا راه‌های فراوان و متعددی هست ولی خداوند حکیم و مهربانمان از ما می‌خواهد «نماز» بخوانیم و تأکید می‌کند که هیچ عبادت و ارتباط و خلوت با او هرگز جایگزین نماز نیست و نخواهد بود و فرمان می‌دهد که «اقم الصلوة لِذکری» برای (ارتباط) و یاد من، نماز را بپا دارید.

در واقع ما نمی‌توانیم بر اساس حدسیات و فرضیات خود با خدا، ارتباط برقرار کنیم و صد البته هم نمی‌توانیم بر اساس تمایلات و پسند خود، عمل کنیم که من با این روش، بیشتر حال می‌کنم و راحت‌ترم. بلکه باید توجه کنیم که محبوبمان از ما چه می‌خواهد و چه می‌پسندد.

و باز در مثالی دیگر، عروس و دامادی را در هفتهٔ اوّل زندگی مشترک خود، تصور کنید. عروس خانم می‌گوید: من برای آشپزی، گوشت، لازم دارم. آقا داماد هم برای خرید، بیرون می‌رود و از آنجا که همسرش را دوست دارد برای او سوسیس و کالباس و همبرگر می‌گیرد. عروس خانم تشکر می‌کند ولی تأکید می‌کنم من گوشت، لازم دارم.

داماد این‌بار نیز از خانه بیرون می‌رود ولی با خود می‌گوید از آنجا که مرغ و ماهی از گوشت قرمز، مفیدتر است بهتر است این را جایگزین کنیم. عروس خانم، تشکر می‌کند ولی باز، اعلام می‌کند عزیزم من برای پخت این غذا، گوشت می‌خواهم.

دقت کنید که هرگز مانعی ندارد که شما در طول شبانه‌روز در سکوت و خلوت خود به هر شکل و شیوهٔ معقولی با خدای خود، ارتباط برقرار کنید ولی یادتان باشد که یوگا، مدی‌تیشن و TM و مراقبه، ذن و خودهیپنوتیزم و تلقین و خلسه، هرگز جایگزین نماز نیست.

 



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، ،
:: برچسب‌ها: نماز, دختر, یازده ساله,
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : دو شنبه 23 شهريور 1394
زمان : 11:37
اولین راز


من نماز نمی‌خوانم و می‌خواهم به شیوهٔ خودم با خدا ارتباط برقرار کنم!!

اگر چه وقتی اسم عجائب هفت‌گانه به میان می‌آید انسان به اهرام ثلاثه مصر و مواردی از این دست می‌افتد ولی واقعیت این است که این روزها گاهی، حرف‌های عجیبی به گوش می‌رسد که دست کمی از عجائب هفت‌گانه ندارد.

شاید شما هم کسانی را دیده باشید که در پاسخ به این سؤال که چرا نماز نمی‌خوانی؟ اینگونه پاسخ می‌دهند که مهم، ارتباط با خداست و من هم با خدا، ارتباط دارم اما به شیوهٔ خودم.

این افراد بر این گمان هستند که هر کس می‌تواند به هر شیوه و مدلی که تمایل دارد با خدای خویش، رابطه داشته باشد:

  • یکی دوست دارد زیر لب با او صحبت کند؛
  • یکی اینطور می‌پسندد که مدی‌تیشن و مراقبه کند؛
  • و دیگری تمایل دارد همچون یوگی‌های هند، در سکوت، چهار زانو بنشیند چشم‌ها را ببندد و با خدای درون خود خلوت کند؛
  • و آن دیگری می‌خواهد از طریق موسیقی و... با خدا صفا کند.

صحبت‌هایی که اگر چه ظاهر قشنگ و مورد پسندی دارند اما هرگز، [نمی‌تواند درست باشد.] تصور کنید مدیر یک مجموعه در جلسه‌ای که برای تمامی پرسنل و کارمندان خود، گذاشته است اعلام می‌کند که لطفاً حتماً با بنده در ارتباط باشید.

[مدیر می‌گوید:] شما برای ارتباط با من چند راه دارید:

  • می‌توانید برای من نامه بنویسید؛
  • می‌توانید با دفترم تماس بگیرید؛
  • می‌توانید از طریق ایمیل و یا حتی فاکس با من مرتبط باشید؛
  • و یا حتی به آدرس منزل من، تشریف بیاورید.

اگر چه همه این راه‌ها امکان دارد ولی من از شما می‌خواهم که فقط نامه بنویسید. دقت کنید که یک کارمند خوب و منضبط، دقت می‌کند که مدیر، کدام ارتباط را ترجیح می‌دهد و تأکید می‌کند.

اگر چه برای ارتباط و گفتگو با خدا راه‌های فراوان و متعددی هست ولی خداوند حکیم و مهربانمان از ما می‌خواهد «نماز» بخوانیم و تأکید می‌کند که هیچ عبادت و ارتباط و خلوت با او هرگز جایگزین نماز نیست و نخواهد بود و فرمان می‌دهد که «اقم الصلوة لِذکری» برای (ارتباط) و یاد من، نماز را بپا دارید.

در واقع ما نمی‌توانیم بر اساس حدسیات و فرضیات خود با خدا، ارتباط برقرار کنیم و صد البته هم نمی‌توانیم بر اساس تمایلات و پسند خود، عمل کنیم که من با این روش، بیشتر حال می‌کنم و راحت‌ترم. بلکه باید توجه کنیم که محبوبمان از ما چه می‌خواهد و چه می‌پسندد.

و باز در مثالی دیگر، عروس و دامادی را در هفتهٔ اوّل زندگی مشترک خود، تصور کنید. عروس خانم می‌گوید: من برای آشپزی، گوشت، لازم دارم. آقا داماد هم برای خرید، بیرون می‌رود و از آنجا که همسرش را دوست دارد برای او سوسیس و کالباس و همبرگر می‌گیرد. عروس خانم تشکر می‌کند ولی تأکید می‌کنم من گوشت، لازم دارم.

داماد این‌بار نیز از خانه بیرون می‌رود ولی با خود می‌گوید از آنجا که مرغ و ماهی از گوشت قرمز، مفیدتر است بهتر است این را جایگزین کنیم. عروس خانم، تشکر می‌کند ولی باز، اعلام می‌کند عزیزم من برای پخت این غذا، گوشت می‌خواهم.

دقت کنید که هرگز مانعی ندارد که شما در طول شبانه‌روز در سکوت و خلوت خود به هر شکل و شیوهٔ معقولی با خدای خود، ارتباط برقرار کنید ولی یادتان باشد که یوگا، مدی‌تیشن و TM و مراقبه، ذن و خودهیپنوتیزم و تلقین و خلسه، هرگز جایگزین نماز نیست.

 چرا نماز نمی‌خوانم؟



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، ،
:: برچسب‌ها: ارتباط باخدا،نماز،اولین راز,
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : شنبه 21 شهريور 1394
زمان : 14:11
برای همدیگر!


 دعایی نجات‌بخش  و آرامش دهنده که می‌تواند در هر موقعیتی به ویژه در محراب عبادت، آذین لب‌ها و زینت‌بخش قنوت‌ نمازمان باشد.

 

رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالْإِیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِیم‏ [حشر / 10]

پروردگارا! ما و برادران ما را كه در ایمان بر ما پیشى گرفتند بیامرز، و در دلهایمان حسد و كینه ‏اى نسبت به مؤمنان قرار مده، پروردگارا! تو مهربان و مهرورزی.

 




:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، تربیتی، ،
:: برچسب‌ها: دعا, قنوت, نماز, مومنان, استجابت,
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : دو شنبه 16 شهريور 1394
زمان : 10:11
سلامت باشی عزیز خداوند





:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : جمعه 6 شهريور 1394
زمان : 23:29
فائزه نمازخوان می شود!


 

 انتظار ناروا از نماز. استفاده ابزاری از نماز جهت تأمین نیازهای غریزی نیز از جمله موانع رسیدن به مقام اهل نماز و دعا و عبادت است. کم نیستند افرادی که خدا را برای خرمایی خواهند. نماز می خوانیم تا پولدار بشویم، نماز می خوانیم تا صاحب مسکن بشویم و یا در دانشگاه قبول بشویم. دختر خانمی می گفت من نماز می خواندم و دعا می کردم تا شوهر خوبی نصیبم شود حالا که نشده دیگر نماز نمی خوانم.

این گروه از افراد وقتی از نماز محصول دنیوی و غریزی بدست نمی آورند بدنبال بهره گیری از خرافات رمال و فالگیر و دعانویس هایی که خود دعا را قبول ندارند و دهها روش غیر عقلی و دینی دیگر می روند. اینان نمی توانند اهل نماز و عبادت واقعی باشند مگر با توبه و استغفار، دل و روح خود را پاک نمایند.



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : دو شنبه 2 شهريور 1394
زمان : 9:16
واکنش زیبای کودک به صدای اذان


واکنش زیبای کودک به صدای اذان



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، تربیتی، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : چهار شنبه 28 مرداد 1394
زمان : 10:39
مدیریت زمان


امام کاظم (علیه السلام ) می فرماید:

"اجهدواان یکون زمانک اربع ساعات
1-ساعه لمناجاه الله
2-وساعه لامرالمعاش
 3-وساعه لمعاشره الاخوان والثقات و...
4-وساعه تخلون فیهاللذاتکم فی غیرمحرم وبهذاالساعه تقدرون علی ثلاث الساعات"


سعی کنید اوقات خویش رابه چهاربخش تقسیم کنید :
ساعتی رابرای مناجات باخدا
وساعتی رابرای تأمین هزینه زندگی
وساعتی رابرای معاشرت دوستان مورداعتمادکه شماراازعیوبتان باخبرمی سازند
وساعتی رابرای لذتهای حلال اختصاس دهید.
زیرابوسیله این ساعت چهارم است که درآن سه ساعت دیگرموفق خواهید بود.

**********

 


دریافت فایل صوتی نماز و جنگ نرم



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، ،
:: برچسب‌ها: مدیریت زمان و نماز, نماز اول وقت,
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : سه شنبه 20 مرداد 1394
زمان : 20:14
چرا شیعیان نمازهای روزانه را در سه وقت می خواند؟!


 

امام صادق(سلام الله علیه):


 صَلاةُ مُتَطَیِّبٍ أفضَلُ مِن سَبعینَ صَلاةً بِغَیرِ طیبٍ


نماز شخص خوشبو برتر از هفتاد نماز بدون بوى خوش است.


(الصلاة، ص51، ح148)


**************

چرا ما نماز «ظهر و عصر» و یا «مغرب و عشا» را یکجا و در یک وقت به جا مى آوریم، در صورتى که هریک از این نمازها براى خود وقت خاصّى دارد؟!

جاى بحث و گفتگو نیست که اقامه نماز در پنج وقت و اداى هر نماز در وقت فضیلت خود شیوه پیامبر و پیشوایان دیگر و عموم مسلمانان صدر اسلام بوده و آنان غالباً پنج نماز را در پنج وقت مى خواندند.

در این مطلب سخنى نیست; ولى سخن این جاست که آیا «تفریق» و فاصله افکندن میان نمازها - چنان که بسیارى از فقهاى اهل تسنّن قائل هستند - واجب است یا این که امرى است مستحب و بسان سایر مستحبّات که انسان در فعل و ترک آن مختار است، اجبارى بر یک طرف در کار نیست - اگر چه انجام آنها بطور جداگانه بهتر مى باشد؟

دانشمندان شیعه به پیروى از احادیثى که از عمل پیامبر حکایت مى کند و از روایاتى که از پیشوایان بزرگ اسلام رسیده است و به پیروى از ظواهر آیات قرآن، در تمام اعصار اسلامى، تفریق میان نمازها را مستحب دانسته و به مردم مى گفتند که فاصله انداختن میان نمازها و اقامه هر نمازى در وقت فضیلت خود مستحب و افضل است و در عین حال مى توان این مستحب را ترک نمود و معناى مستحب همین است.

البتّه جمع میان دو نماز، نه به این معنا است که یکى را در وقت دیگرى مى خوانیم، مثلا اگر نماز مغرب و عشا را در سر شب خواندیم، چنین نیست که عشا را در غیر وقت خود به جا آورده باشیم، بلکه هر دو نماز را در وقت مشترک خود گزارده ایم; زیرا از آغاز مغرب تا نیمه شب، وقت هر دو نماز است (جز این که از اوّل مغرب به اندازه سه رکعت، به نماز مغرب اختصاص دارد، و از آخر به اندازه چهار رکعت به نماز عشا; و باقیمانده وقت میان هر دو نماز مشترک است) و ما هر موقع عشا را در کنار نماز مغرب - یعنى اوّل شب - و یا مغرب را در آخر وقت کنار نماز عشا بخوانیم، هر دو را در وقت خود به جا آورده ایم، ولى مستحب است که نمازگزار، نماز مغرب را سر شب و نماز عشا را پس از زوال شفق به جا آورده و اگر کسى این شرط را رعایت نکند، فقط یک مستحب را ترک کرده است.

 

چرا جمع میان دو نماز جایز است؟

دلیل و گواه ما بر جواز جمع میان دو نماز احادیثى است که از پیشواى ششم حضرت صادق(ع) نقل شده است و مرحوم شیخ حرّ عاملى این احادیث را در کتاب خود (1) گرد آورده است.

ولى باید توجّه داشت که تنها محدّثان شیعه نیستند که این احادیث را نقل نموده اند، بلکه محدّثان اهل تسنّن نیز روایات مربوط به جواز جمع میان نمازها را - حتّى در مواقعى که عذرى در پیش نیست - از پیغمبر گرامى اسلام (ص) نقل کرده اند و در حدود ده روایت در کتاب هاى معتبر خود از ابن عبّاس و معاذ بن جبل و عبدالله بن مسعود و عبدالله بن عمر ذکر نموده اند که فقط به ذکر برخى از آنها اکتفا مى کنیم:

1- محدّث معروف جهان تسنّن، احمد حنبل، در کتاب معروف خود از ابن عبّاس نقل مى کند: «صلّى رسول الله (صلى الله علیه وآله) الظّهر و العصر جمیعاً، و المغرب و العشاء جمیعاً من غیر خوف ولا سفر; رسول خدا (صلى الله علیه وآله) نمازهاى ظهر و عصر، و مغرب و عشا را با هم در یکجا، بدون داشتن عذرى مانند ترس از دشمن و مسافرت به جا آورد». (2)

2- باز همان محدّث از طریق جابر بن زید از ابن عبّاس نقل مى کند: «من با پیامبر اکرم (ص) هشت رکعت نماز ظهر و عصر و هفت رکعت نماز مغرب و عشا را یکجا به جا آورده ام» و این حدیث از ابن عبّاس به عبارت هاى گوناگونى نقل شده است.

3- و نیز در کتاب خود از عبدالله شقیق نقل مى کند: «روزى ابن عبّاس براى مردم خطابه اى ایراد مى کرد و سخنرانى او به اندازه اى طول کشید که ستارگان در آسمان پیدا شدند، مردى از «بنى تمیم» برخاست و به عنوان اعتراض گفت: الصّلوة، الصّلوة; اکنون وقت نماز مغرب است و ادامه سخن سبب مى شود که وقت آن سپرى گردد. ابن عبّاس به وى گفت: من به سنّت و روش پیامبر (صلى الله علیه وآله) از شما آشناترم، مى دیدم که پیامبر خدا نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشا را با هم مى خواند. راوى مى گوید من در این مطلب به شکّ و تردید افتادم، جریان را به ابوهریره گفتم. او گفتار ابن عبّاس را تصدیق کرد». (3)

4- محدّث معروف مسلم بن الحجّاج القشیرى متوفّاى سال 261 هجرى قمرى، یک باب در صحیح خود به عنوان «جمع نماز در حضر» منعقد نموده و چهار روایت در این زمینه که سه روایت از آن به «ابن عبّاس» و یکى به «معاذ بن جبل» منتهى مى گردد نقل نموده است; (4) و مضمون این چهار حدیث با آنچه نقل کردیم یکى است و در این روایات به نکته تازه اى اشاره شده است و آن این که:

وقتى راوى از علّت این جمع مى پرسد، وى در پاسخ مى گوید: «اراد ان لا یحرج امّته; خواسته امّت خود را به زحمت و مشقّت نیفکند».

این تعلیل در روایات شیعه نیز وارد شده است و در روایاتى که از امام صادق(علیه السلام) در این باب نقل شده، این نکته نیز موجود است. (5)

5- روایات این مسأله (جمع میان دو نماز) منحصر به ابن عبّاس و «معاذ» نیستند، «طبرانى» از «عبدالله بن مسعود» نقل مى کند که پیامبر خدا میان نمازهاى ظهر و عصر و مغرب و عشا را براى این که امّت وى به زحمت نیفتند جمع نمود. (6)

عین این مطلب از عبدالله بن عمر نیز نقل شده است; وى مى گوید: «پیامبر در حالى که مسافر نبود، میان دو نماز جمع نمود تا امّت وى در مشقّت نباشند» (7)

اینها قسمتى از احادیثى است که محدّثان اهل تسنّن در کتاب هاى حدیث و تفسیر خود نقل کرده اند و همگى حاکى از این است که جدا خواندن نمازها امرى مستحبى است و اگر روزى دیدیم که مراعات این مستحب به اصل اداى فریضه لطمه مى زند، به دستور خود پیامبر مى توانیم ترک کنیم - یعنى هر دو را با هم به جا آوریم.

امروز در بسیارى از مناطق، وضع زندگى طورى تنظیم شده که مراعات این استحباب، موجب مشقّت شده است و چه بسا سبب مى شود که گروهى از انجام اصل نماز سرباز زنند. در این موقع با الهام گرفتن از راهنمایى خود پیامبر، مى توان براى مراعات «اهم» مسأله تفریق را ترک نموده و هم اکنون بسیارى از فقهاى اهل تسنّن همین نظر را دارند، ولى به ملاحظاتى از اظهار نظر خوددارى مى کنند. (8)

------------------------------------------------------------

1. وسائل الشّیعه، کتاب صلوة، باب هاى مربوط به وقت نماز (باب 32 و 33)

2. مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 221.

3. مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 251 و قریب به این مضمون را زرقانى شارح کتاب «موطا مالک» در شرح خود ج 1، ص 263، آورده است.

4. صحیح مسلم، ج 2، ص 151.

5. وسایل الشّیعه، کتاب صلوة، ابواب وقت، باب 32، حدیث هاى 2 و 3 و 4 و 7.

6. شرح موطا زرقانى، ص 263.

7. کنز العمّال، ص 242.

8. برگرفته از کتاب: پاسخ به پرسش های مذهبی، ناصر مکارم  شیرازی




:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، ،
:: برچسب‌ها: اوقات نماز, نماز جمع, نماز شیعیان, نماز ایت الله بهجت,
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : یک شنبه 11 مرداد 1394
زمان : 11:51
آیا امام علی در نماز حضور قلب نداشت!


در حالات حضرت على (ع) مى خوانیم که در موقع نماز آنقدر غرق در عبادت بود که تیر از پاى مبارکش بیرون آوردند و متوجّه نشد، ولى باز هم در تاریخ آمده که روزى در حال نماز توجّه به حال فقیر و نمود و انگشتر به او بخشید; این دو حالت چگونه با هم جمع مى شوند؟!

به این سؤال، پاسخهای متفاوتی داده شده است:

1. پاسخ اول: شنیدن صدای فقیر و کمک به او توجه به غیر خدا یا امور مادی نیست که حضور قلب، منافات داشته باشد بلکه آن هم در واقع توجه به خداست. آن حضرت با این کار، عبادتی را با عبادت دیگر آمیخت و در حال نماز صدقه داد که هر دو برای خدا و در راه او بود؛ چون قبل از آنکه انفاق و صدقه به دست فقیر برسد به دست خدا می رسد.(1)

2. پاسخ دوم: حالات اولیای خداوند در نماز همیشه به یک حال نیست شهید مطهری(ره) در این زمینه می گوید:

«...اولًا اينكه على عليه السلام در نماز از خود بيخود مى‏شد، يك حقيقتى است اما اين جور نيست كه همه حالات اولياى الهى، هميشه مثل همديگر بوده است. خود پيغمبر اكرم هر دو حال برايش نقل شده؛ گاهى در حال نماز يك حالت جذبه‏اى پيدا مى‏كرد كه اصلًا طاقت نمى‏آورد كه اذان تمام شود، مى‏گفت:«ارِحْنا يا بِلالُ! زود [باش‏] كه شروع كنيم به نماز.» گاهى هم در حال نماز بود، سر به سجده مى‏گذاشت، امام حسن يا امام حسين يا نوه ديگرش مى‏آمد روى شانه‏اش سوار مى‏شد و حضرت با آرامش صبر مى‏كرد كه اين بچه نيفتد، سجده‏اش را طول مى‏داد تا اينكه او بلند شود...» (2)

3. پاسخ سوم: از نشانه های کمال عارف حقیقی، این است کع در اوج عرفان روحانی و فارغ شدن محض از وابستگیهای مادّی، از توجه به سرنوشت بندگان و نیازمندیهای آنها غفلت نکند. استاد مطهری(ره) در این زمینه نیز می گوید:

«... مطلب ديگرى كه عرفانى است اين است: آنها كه روى مذاقهاى عرفانى سخن مى‏گويند معتقدند كه اگر انجذاب خيلى كامل شد، در آن، حالت برگشت است يعنى شخص در عين اينكه مشغول به خدا هست، مشغول به ماوراء هم هست. آنها اين طور مى‏گويند و من هم اين حرف را قبول دارم ولى در اين جلسه شايد خيلى قابل قبول نيست كه ما بخواهيم عرض بكنيم. مثل مسأله خلع بدن است. افرادى كه تازه به اين مرحله مى‏رسند، يك لحظه‏اى، دو لحظه‏اى، يك ساعتى خلع بدن مى‏كنند. بعضى افراد در همه احوال در حال خلع بدن‏اند (البته من معتقد هستم و ديده‏ام)؛ مثلًا الآن با ما و شما نشسته‏اند و در حال خلع بدن هستند. به نظر آنها آن حالتى كه در وقت نماز تير را از بدنش بيرون بكشند و متوجه نشود، ناقصتر از آن حالتى است كه در حال نماز توجه به حال فقير دارد، نه اينكه در اينجا از خدا غافل است و به فقير توجه كرده، بلكه آنچنان توجه به خدايش كامل است كه در آن حال تمام عالم را مى‏بيند...» (3)

-----------------------------------------

(1)پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی، ج9، ص211

(2) امامت و رهبری، ص180

(3) همان، ص181




:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، تربیتی، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : سه شنبه 6 مرداد 1394
زمان : 11:37
با شکوه ترین نماد اسلامی در آلمان


برخی مساجد در آلمان طی سالهای اخیر ساخته شده است که به معرفی مختصری از این مساجد می پردازیم.



مسجد مرکزی

بزرگترین مسجد در شهر دویسبورگ سال 2008 میلادی ساخته شده است و این مسجد برای یک هزار و 200 نمازگزار ظرفیت دارد.

مسجد مرکزی کلن

این مسجد سال 2012 میلادی به عنوان رمز تسامح در منطقه راین افتتاح شده است.

مسجد بینتسیرگ

این مسجد سال 2006 میلادی در شهر بینتسیرگ ساخته شده و سالن نماز بخش آقایان شیشه ای و به رنگ آبی است.

مسجد نویکلن

این مسجد ترکی در داخل بوستانی قرار دارد که به سبک معماری عثمانی ساخته شده و تاریخ ساخت مسجد به مهاجرت مسلمانان به برلین در قرن هیجدهم باز می گردد.

مسجد عمربن خطاب

این مسجد سال 2008 میلادی ساخته شده و دارای چهار مناره است و سالن نماز آن از دو طبقه تشکیل شده و برای یک هزار نمازگزار ظرفیت دارد و سالنی برای برگزاری جشنها و مرکز حفظ قرآن کریم دارد.

مسجد احمدیه

این مسجد در شهر بانکوک برلین واقع شده و این مسجد نیز سال 2008 میلادی ساخته شده و برای بیش از 300 نمازگزار زن و مرد ظرفیت دارد.

مسجد فاتح در بریمن

این مسجد نخستین مسجدی است که سال 1973 میلادی در شهر بریمن ساخته شده است و دو چینی و چهار ترکیه ای وظیفه تزیین دیوارهای مسجد را بر عهده داشتند و این مسجد برای بیش از یک هزار و 300 نمازگزار ظرفیت دارد.

مسجد فاتح در شهر ایسن

این مسجد سال 1995 میلادی آتش گرفت و سال 1997 میلادی بازسازی شد.

مسجد دوسلدورف

این مسجد سال 2003 میلادی از سوی پارلمان سابق آلمان افتتاح شده است.

 



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، اجتماعی، ،
:: برچسب‌ها: مسجد, نماد اسلامی, آلمان,
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : یک شنبه 4 مرداد 1394
زمان : 12:18
نماز برای فرزندان




:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : سه شنبه 30 تير 1394
زمان : 12:51
تک نگاشت های یک سخن!


بی مقدمه سراصل مطلب می روم ، البته این بار از زاویه ای دیگر و چند ثانیه درنگ و مکث بیشتر در این سخن نورانی دقت می کنیم.

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله:

اَوَّلُ مَا افْتَرَضَ اللّهُ عَلى اُمَّتى الصَّلواتُ الْخَمْسُ،

 وَاَوَّلُ مایُرْفَعُ مِنْ اَعْمالِهِمُ الصَّلواتُ الْخَمْسُ،

 وَاَوَّلُ مایُسْأَلْونَ عَنْهُ الصَّلواتُ الْخَمْسُ.

(کنزالعمال ، ج 7، حدیث 18859)

 ترجمه:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: نخستین چیزى که خداوند بر امّت من واجب کرد نمازهاى پنجگانه است، و نخستین عملى که از آنان بالا برده مى شود، و از آنان سئوال مى شود همان نماز است.

 

The Messenger of Allah (peace be upon him and his progeny) said: “The first thing that Allah made obligatory upon my Ummah was the five prayers; and the first thing from their acts of worship that shall be taken up will be the five prayers; and the first thing that they will be questioned about will be the five prayers.”

Kanzul `Ummal, Volume 7, Tradition 18859

 

تک نگاشت:

1-واژه (اول) نخستین، دلالت بر جایگاه بی بدیل نمازدر شاخصه دینداری است.

2- در مقام بازپرسی نخست از مهمترین ها می پرسند و نمازنخستین پرسش پرونده عملکرد انسان در دنیا ست .نخستین پرسش از نماز نشانه شاخص اهمیت آن در مجموعه آموزه ها و رفتارهای دینی است.

3- نمازهای پنجگانه درشبانه روز واجب الهی بر تمامی مسلمانان است و حکمی است غیر قابل تغییرو تبدیل.(افترض....علی امتی)

4- نفس پرسش از نمازدر عالم برزخ و رستاخیز در زنجیره دین داری و تدین فرد ما را به تفکر در باره اهمیت آن وا می دارد!

5-پرسش از وضعیت نمازدر برزخ و قیامت همگانی است و استثناء بردار نیست(یُسئَلونَ)

6- همانطور که در عالم ملک و تکلیف (در این دنیا) نمازصورت وظاهرملکی دارد در عالم ملکوت نیز باطن و حقیقتی دارد و یک امر قراردادی اعتباری نیست . زیرا عالم پس از مرگ عالم اعتباریات و امور قراردادی نیست .بنابر این پرسش نیز از امور حقیقی درست است.

7- تمامی احکام ورفتارهای دینی دارای حقیقتی هستند  و در جایگاه حقیقی خویش در عالم های مخصوص به خود قرار می گیرند .ونماز نخستین عمل و رفتاری است که حقیقت آن در جایگاه صداقت در پیشگاه پروردگار قرار می گیرد .

8- گویی نماز به عنوان ریسمانی محکم  هنگامی که بالا برده می شود دیگر اعمال آدمی را نیز به دنبال خود بالا می برد.

9- در مجموعه نظام هستی فرشتگانی هستند که مراقب ما هستند و همه اعمال ما را رصد و مراقبت می کنند و آنان حقیقت عمل را از کم یا زیاد، خالصانه و ریایی، و... ثبت و ضبط می کنند و در جای خود نگه می دارند و بالا می برند یا بر سر کننده ی آن می کوبند.

10-دین مجموعه ای از اعمال و رفتارهای مبتنی بر اعتقاد به نظام توحیدی است که باید با هم دیده شود(اعمالهم) و این مجموعه با این که هر جزء آن در جای خود از اهمیت برخوردار است اما برخی از اجزاء نسبت به دیگراجزاء نقش کلیدی و اساسی دارند.و نماز و ولایت امام معصوم از اجزایی است که اگر نباشد کل مجموعه آسیب می بیند.

 



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : سه شنبه 16 تير 1394
زمان : 14:7
حقیقت و روح نماز


آداب نماز از منظر رجبعلی خیاط

یکی از ویژگی‌های برجسته تربیت شدگان مکتب جناب شیخ رجبعلی خیاط، حضور قلب در نماز است. و این نبود مگر بدین جهت که شیخ برای جسد بی‌روح نماز، ارزش چندانی قائل نبود و می‌کوشید علاقمندان او حقیقتاً نمازگزار باشند.

 

شیخ رجبعلی خیاط
 

آداب نماز
در رهنمودهای جناب شیخ درباره نماز چهار نکته اساسی وجود دارد که هر چهار مورد برگرفته از متن قرآن و احادیث اسلامی است:


 
۱- عشق
شیخ رجبعلی خیاط معتقد بود همانگونه که عاشق از سخن گفتن با معشوق خود لذت می‌برد، نمازگزار باید از راز و نیاز با خدای خود احساس لذت کند. او شخصاً چنین بود و اولیای الهی همگی چنین‌اند.
یکی از شاگردان شیخ، که حدود سی سال با او بوده می‌گوید: خدا شاهد است که من می‌دیدم در نماز، مثل یک عاشق در مقابل معشوقش ایستاده، محو جمال اوست.


۲- ادب
مؤدب بودن نمازگزار در محضر آفریدگار متعال، یکی از مسایلی است که اسلام به آن اهمیت بسیاری داده است.
جناب شیخ درباره ادب حضور می‌فرماید:
 «شیطان همیشه می‌آید سراغ انسان، یادت باشد که توجه خود را از خدا قطع نکن، در نماز مؤدب باش. در نماز باید همانند هنگامی که در برابر شخصیت بزرگی خبردار ایستاده‌ای باشی، به گونه‌ای که اگر سوزن هم به تو بزنند تکان نخوری!»
این سخن را جناب شیخ به فرزندش در پاسخ این سؤال که: شما موقعی که نماز می‌خوانید لبخند می‌زنید، فرموده است. فرزند جناب شیخ می‌گوید:
من حدس می‌زنم که لبخند ایشان به شیطان است، که با لبخند به او می‌گوید: زورت نمی‌رسد!
شیخ معتقد بود که هر حرکتی خلاف ادب در محضر آفریدگار، معلول وسوسه شیطان است و می‌فرمود:
 «شیطان را دیدم بر جایی که انسان در نماز، می‌خاراند، بوسه می‌زند!!»

نماز رهبری
۳- حضور قلب
باطن نماز، یاد خدا و حضور صادقانه دل نمازگزار در محضر قدس حق تعالی است، جناب شیخ با توجه به این نکته، سعی می‌کرد قبل از اقامه نماز جماعت، حاضران را آماده نماز با حضور قلب کند. نماز او نمونه یک نماز با حضور قلب بود.
دکتر حمید فرزام در این باره می‌گوید: نمازشان خیلی با طمأنینه و با آداب بود و گاهی که دیر می‌رسیدم و قیافه ایشان را در نماز می‌دیدم انگار لرزه‌ای بر اندامشان مستولی، قیافه نورانی، رنگ پریده و غرق در ذکری بودند که می‌گفتند. حواسشان کاملاً جمع نماز بود و سرشان پایین، استنباطم این است که جناب شیخ هیچ شکی، حتی به اندازه سر سوزن در دلش نبود.
یکی دیگر از شاگردان شیخ می‌گوید: گاهی به من می‌فرمودند:
 «فلانی! می‌دانی در رکوع و سجود چه می‌گویی؟ در تشهد که می‌گویی: «اشهد أن لا اله ألا الله وحده لا شریک له»، آیا راست می‌گویی؟ آیا هوای نفس نداری؟! آیا به غیر خدا توجهی نداری؟!»
 ۴- مواظبت بر نماز اول وقت
در احادیث اسلامی بر نماز گزاردن در اول وقت تأکید فراوانی شده است، امام صادق علیه السلام می‌فرماید:
 «فضل الوقت الأول علی الآخر کفضل الاخرة علی الدنیا؛ فضیلت اول وقت (نماز) بر آخر وقت، همچون فضیلت آخرت است بر دنیا.»
جناب شیخ مقید بود که نمازهای پنجگانه را در اول وقت می‌خواند و دیگران را نیز بدان توصیه می‌فرمود.

*******



:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، ،
:: برچسب‌ها: حقیقت نماز،شیخ رجبعلی خیاط,
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : سه شنبه 2 تير 1394
زمان : 9:12
عملت رو در بی نهایت ضرب کن!


   

این که در روایات برای نماز جماعت آن قدر فضیلت بیان شده است، به خاطر آن است که نماز جماعت، موجب رضای خداست ورضای خدا نامحدود می شود. بی نهایت ضرب در هر عددی که بشود، حاصل، بی نهایت خواهد بود .اینکه برای نماز جماعت فضیلت بسیار بیان می کنند، چون نماز جماعت موجب رضای خداست و رضای خدا نا محدود است و هر چه مربوط به نامحدود باشد، نامحدود می شود. چون خدا و رضای او نا محدود است، ارزش رضای او هم نامحدود است، هر چه به نامحدود گره بخورد، نا محدود می شود. بی نهایت، ضرب در هر عددی که بشود، نامحدود خواهد شد.


 

عکس گرفتن

وقتی می خواهید عکس از چهره بگیرید ، پیش عکاس می روید . اما وقتی می خواهید از استخوان وریه ی خود عکس بگیرید ، به رادیولوژی می روید . چون نوری که به مغز استخوان برسد باید از روی لباس وگوشت بگذرد ونشان دهد که استخوان شما شکسته یا نشکسته ، چیز دیگری است . این را با دوربین معمولی نمیشود گرفت ، نوری می خواهد که ازبدن انسان عبور کند . اشعه ی ایکس وماورای بنفش می خواهد .

نماز از این قبیل است . نماز برای عکسبرداری خود انسان است ، اما با اشعه ی ماورای بنفش که از مغز استخوان انسان خبر بدهد . حرفهایی که در نماز است ، اصلا به ظاهر عالم ماده هیچ نمی خورد ، اینهایی که فکر می کنند نماز نتیجه ی اقتصادی وبهداشتی وظاهری داشته ، مثل این است که بگویند چلوکباب برای اسب خوب است ، چرا ؟ چون چلوکباب برای سوار خوب است ، وقتی سوار حالش خوبشد ، بهتر اسب میراند واسب کمتر اذیت میشود . ار این جهت ، نماز راهیکل آدم نمی تواند بخواند . نماز برای هیکل وبدن آدم سخت است ، ولی برای قلب انسان آسان است.

 




:: موضوعات مرتبط: اعتقادی- مذهبی، ، تربیتی، ،
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : یک شنبه 24 خرداد 1394
زمان : 10:25

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.